سرشار ازpregnantسرشار بودنbrim, burst, overflowسرشار شدنoverflowسرشار نویسیeffusionسرشار کردنfill, flush, impregnate, inspirit, load, overflow, saturate, brimسرشار کردن از خوشیexaltسرشار کردن از سربلندیexaltسرشار کردن از غرورexalt
plenteous (صفت)وافر، سرشار، پربارopulent (صفت)وافر، سرشارtremendous (صفت)ترسناک، عظیم، سرشار، عظیم الجثه، فاحش، شگرفbrimful (صفت)لبریز، سرشارoverfilled (صفت)لبریز، سرشارprofuse (صفت)فراوان، وافر، لبریز، سرشارplenitudinous (صفت)وافر، سرشار
سرشار :مملوسرشارمتضاد سرشار خالیشار, شارش، شاریدن به معنی سرازیر شدن و جریان هست مانندآبشارسرشارسرشار: لبالبمعنیسرشار: پر، لبریزسرشار = پر، لبریز، انباشته شدن، مالامال، و. . .سرشار سمیرالبریزلبریز . پرلمالم، آکنده، انباشته، پر، سیراب، فایض، فیض، لبالب، لبریز، مالامال، مشحون، ممتلی، مملولبریز پرانباشته شدن🤔🤔لبالبپر، لبریز، مملوپر شدنمهدی سرشار راهم به سرشارهای معروف بیافزایید. من کلی مدال قایقرانی و ورزشی برای کشورم در سطح کشور و آسیایی و باشگاههای جهان آوردمپر ازسرریزمشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)+ عکس و لینک