سرشار

/sarSAr/

    ample
    brimful
    fraught
    full
    lush
    opulent
    plenteous
    plentiful
    prodigal
    saturated
    wealthy
    profuse
    rife
    overfilled
    overflowing
    enormous

فارسی به انگلیسی

سرشار از
pregnant

سرشار بودن
brim, burst, overflow

سرشار شدن
overflow

سرشار نویسی
effusion

سرشار کردن
fill, flush, impregnate, inspirit, load, overflow, saturate, brim

سرشار کردن از خوشی
exalt

سرشار کردن از سربلندی
exalt

سرشار کردن از غرور
exalt

مترادف ها

plenteous (صفت)
وافر، سرشار، پربار

opulent (صفت)
وافر، سرشار

tremendous (صفت)
ترسناک، عظیم، سرشار، عظیم الجثه، فاحش، شگرف

brimful (صفت)
لبریز، سرشار

overfilled (صفت)
لبریز، سرشار

profuse (صفت)
فراوان، وافر، لبریز، سرشار

plenitudinous (صفت)
وافر، سرشار

پیشنهاد کاربران

سرشار :مملو
سرشار
متضاد سرشار خالی
شار, شارش، شاریدن
به معنی سرازیر شدن و جریان هست مانند
آبشار
سرشار
سرشار: لبالب
معنی
سرشار: پر، لبریز
سرشار = پر، لبریز، انباشته شدن، مالامال، و. . .
سرشار سمیرا
لبریز
لبریز . پر
لمالم، آکنده، انباشته، پر، سیراب، فایض، فیض، لبالب، لبریز، مالامال، مشحون، ممتلی، مملو
لبریز پر
انباشته شدن🤔🤔
لبالب
پر، لبریز، مملو
پر شدن
مهدی سرشار راهم به سرشارهای معروف بیافزایید. من کلی مدال قایقرانی و ورزشی برای کشورم در سطح کشور و آسیایی و باشگاههای جهان آوردم

پر از
سرریز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس