سرش

/sereS/

    coast
    skid
    slippage

فارسی به انگلیسی

سرش به سنگ خورد
he came to himself(when it was rather too late).

سرش به کلاه می ارزد
he carries much weight.he is influential.his head is worthhis hat.

سرش توی گریبان خودش است
he keeps to himself.

سرش سبزباد
may he be prosperous.

سرش نمیشود
he does not know it

پیشنهاد کاربران

سریدن یا سراندن آرام چیزی
مثلاً :
سریدن نرم و آرام بالِ پرنده در هوا بدون بال زدن ، همانند غوطه خوردن پرنده در هوا بدون بال زدن .

بپرس