to die a natural death
سرزنده به گورنخواهد برد
he will come to the gallows.
سرزنده بودن
jump
سرزنده شدن
perk
سرزنده کردن
animate, enliven, invigorate, jazz, light, vitalize
سرزنده
/sarzende/
فارسی به انگلیسی
سرزنده به گورنخواهد برد
سرزنده بودن
سرزنده شدن
سرزنده کردن
مترادف ها
در قید حیات، حساس، روشن، زنده، سرزنده
سفت، تند، سریع، سرزنده، سبک، رنگ نرو، سریع السیر، تندرو، با وفا، فوری، جماز، عجول، جلد و چابک
با روح، سرزنده، جاندار
دایر، موثر، زنده، سرزنده
تند، چابک، فرز، سریع، زنده، سرزنده، جلد، چست، سبک، سریع السیر، فوری
تند، تیز، زرنگ، چابک، چالاک، سریع، با روح، سرزنده، سرزنده و بشاش، چست، رایج، اراسته، پاکیزه، تیز هوش
بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، متهور، بی باک، عالی، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور، شجاع، دلاور، نترس، تهم، مرد، با جرات
جسور، بی پروا، دلیر، سرزنده، خیره، گستاخ، متهور، بی باک، باشهامت، خشن و بی احتیاط، چیره، غیور، بامروت، خیره سر، سرانداز، سلحشور
تند، فعال، با روح، سرزنده، شیک، گاز گیر، جرقه دار
روشن، زنده، سرزنده، سرحال، خرم، سر سخت، واضح
با روح، زنده، سرزنده، سبک، جالب توجه، با سرور وشعف
فعال، سرزنده
با روح، سرزنده
زرنگ، سرزنده، خوشحال، خوشدل، سر سخت، مسرور، خوش مشرب، با نشاط، خوش وقت، دارای سرور و نشاط
یارایی، جسور، سرزنده، متهور، سرانداز
با روح، سرزنده، روح بخش، امیدوار، بشاش
چالاک، سرزنده، خوشحال، سرحال، شنگول، با نشاط
سرزنده، خوش، قوی، تندرست، چاق و چله
سرزنده، بشاش، خوش طبع
سرزنده، سرحال، پرنشاط، و بانشاط، سرچنگ
پیشنهاد کاربران
سر زنده
بانشاط، دل به نشاط، زنده دل، سرحال، سرخوش ، سرحلقه، سرخیل، سردسته، سلسله جنبان
بانشاط، دل به نشاط، زنده دل، سرحال، سرخوش ، سرحلقه، سرخیل، سردسته، سلسله جنبان
باحال