سردی: دکتر کزازی در مورد واژه ی سردی می نویسد : ( ( سردی در پهلوی در ریخت سرتیه sartīh بکار برده می شده است . ) ) ( ( وزان پس، ز آرام، سردی نمود؛ ز سردی همان باز ترّی فزود. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 189 )
برودت، سرما، بی علاقگی، دلسردی، سردمزاجی، بی روحی، خشکی، بی اعتنایی، بی توجهی، بی میلی
سردی - سَردی - در گویش محلی طالقان البرز به نردبان گویند. احتمال دارد هم ریشه با واژه سانسکریت «سرات» به معنی ریسمان باشد: Series in English: 1610s, "a number or set of things of one kind arranged in a line, " from L. series "row, chain, series, " from serere "to join, link, bind together, put, " from PIE base *ser - "to line up, join" ( cf. Skt. sarat - "thread, " Gk. eirein "to fasten together in rows, " Goth. sarwa ( pl. ) "armor, arms, " O. N. sörve "necklace of stringed pearls, " O. Ir. sernaid "he joins together, " Welsh ystret "row" ) . Meaning "set of printed works published consecutively" is from 1711. Meaning "set of radio or television programs with the same characters and themes" is attested from 1949. ... [مشاهده متن کامل]