cuff
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
بند، النگو، دست بند، سراستین، سر دست
پیشنهاد کاربران
پیش کش:موهبت.
سر دست ؛ بند دست و مچ دست. ( ناظم الاطباء ) :
هرکاین سر دست و ساعدت بیند
گر دل ندهد به پنجه بستانی.
سعدی.
هرکاین سر دست و ساعدت بیند
گر دل ندهد به پنجه بستانی.
سعدی.
در گویش شهرستان بهاباد به سر دست به معنای بخشی از لاشه یا تنه گوسفند، دَس شُونِه ( در اصل ؛ دست شانه ) می گویند.
قصاب اغلب هر لاشه گوسفند را دوشقه ( دُشَقِّ ) یا دو نیم می کند که به هر یک از دو نیمه گوسفند، یک شقه می گویند در هر شقه، به گوشت قسمت های گردن، دست جلو و دنده ها سر دست یا دست شانه می گویند ( البته گاهی هم گردن از قسمت های دست شانه جدا می شود و دست شانه شامل گردن نمی گردد ) .
... [مشاهده متن کامل]