سردرگم

/sardargom/

    dizzy
    foggy
    huggermugger
    inextricable
    lightheaded
    lost
    perplexed
    at a loss to understand
    astray
    tangled
    at a loss to
    muzzy

فارسی به انگلیسی

سردرگم سازی
obfuscation

سردرگم شدن
addle, stick

سردرگم کردن
amaze, baffle, becloud, befog, bemuse, bewilder, disorient, distract, entangle, muddle, mystify, perplex, puzzle, bamboozle, trip, buffalo
stumble

سردرگم کننده
enigmatic, puzzler

مترادف ها

confounded (صفت)
گیج، نفرین شده، مبهوت، مات، مضطرب، سر در گم، لعنت شده

damned (صفت)
ملعون، سر در گم، جهنمی، دوزخی

amazed (صفت)
خیره، متعجب، متحیر، سر در گم

bewildered (صفت)
سر در گم، ژولیده

darned (صفت)
گیج، سر در گم

پیشنهاد کاربران

be at a loss
I'm at a loss to know how I can help you
سر در گم ماندم که چه کمکی بکنم
هاژ و واژ
درزبان سنگسری
گۏمیژه : سرگردان ، حیران
در ترکی برای آن فعل مفرد وجود دارد
itsinmek : سر درگم شدن ، خود را گم کردن ،
هوالعلیم
سردر گم : ( کلاف سر در گم ) : کسی که رشته کار از دستش در رفته ؛ حالتی است که فرد نمیداند چکار کند؛ حیران و سر گردان. . . .
بلاتکلیف

بپرس