nuisance (اسم)اذیت، ازار، ناگواری، سر خر، مایه رنجش، مایه تصدیع خاطرbore (اسم)سوراخ، گمانه، منفذ، کالیبر تفنگ، سر خرspoiler (اسم)سر خر، تباه کننده، محل عیش دیگران، فاسد سازندهkneecap (اسم)سر خر، کاسه زانو، استخوان کشگکodd man out (اسم)سر خرpatella (اسم)سر خر، کاسه زانو، استخوان کشکک، طشت کوچک
سَرَخُّر به فرد بسیار زرنگ، شارلاتان، قالتاق، هفت خط، موذی و تیز و بز گفته میشه. سَرِ خَر به فرد مزاحم و آزاررسان.سرخر: [ اصطلاح در تداول عامه ]مزاحم ، سربار. ( ( "بچه ؟"بالشتک را بالا انداخت . "نه " "چه عالی " "چی چی عالی؟ ""بی سر خر حال می کنید "آرزو از توی آینه چشم غره رفت . "امل بازی نداریم آژو خانم " ) ) ( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 126. ) )سَرِ خر ( توهین آمیز ) / مزاحم /کسی که حضورش در جایی دیگران را آزار میدهددر زبان محلی وقتی یک نفر ازدست کسی ناراحت است میگوید ( ( سرخر براش ببر ) )+ عکس و لینک