سرخاب

/sorxAb/

    blusher
    barnacle
    rouge
    paint

فارسی به انگلیسی

سرخاب زدن
rouge

مترادف ها

paint (اسم)
رنگ، راز، رنگ نقاشی، سرخاب

rouge (اسم)
سرخاب، غازه، گرد زنگ اهن

پیشنهاد کاربران

نام نوه شاهنشاه جاماسپ ساسانی
این نام با نام سهراب منطبق است
سرخاب از دو بخش سرخ و آب ساخته شده است، امروزه دو چم دارد:
۱ - آرایشی بهداشتی
۲ - برخی بر این باور اند که به مشروبات هم گفته میشود
ژغار
الغونه. [ اَ ن َ ] ( اِ ) مخفف آلغونه. امروزه سرخاب گویند. ( فرهنگ نظام ) . العونه یا الگونه، سرخی که زنان بر روی مالند. ( آنندراج ) ( فرهنگ شعوری ورق 128 ب ) ( مؤید الفضلاء ) .
سرخاب، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان چهارباغ در استان البرز ایران است. این روستا از نظر آب و هوایی یکی از مناطق ییلاقی استان البرز محسوب می شود، سرخاب از نظر کشاورزی نیز یکی از پرباغ ترین و پرمحصول
...
[مشاهده متن کامل]
ترین روستاهای شهرستان ساوجبلاغ می باشد. اهالی روستا تات نژاد هستند و به زبان فارسی و ترکی هم صبحت می کنند. در سالهای مختلف مهاجرانی از نقاط مختلف کشور از آذربایجان و کردستان به روستا مهاجرت کرده اند و از این نظر سرخاب نسبت به سایر روستاهای ساوجبلاغ از تنوع قومی بیشتری برخوردار است. روستای سرخاب نسبت به جاده قدیم کرج قزوین بعد از پمپ بنزین تهراندشت اولین روستایی می باشد که به جاده دسترسی دارد و از جنوب به روستای آران از غرب به سعیدآباد از شرق به عباس آباد کوچک و از شمال به جاده اصلی منتهی می شود. از سمت شرقی سرخاب رودخانه فصلی کردان می گذرد که از اوایل اسفند تا اواخر خرداد در آن آب جاری می شد و لی با توجه به خشکسالی های اخیر این مدت به یک ماه کاهش پیدا کرده است. هر چند در سالهای پیش در پاییز نیز گاهی این رودخانه پرآب بود و شایان ذکر است که این رودخانه یکبار در سال ۶۴ طغیان کرده و خرابی هایی را به بار آورده است؛ که بعد از طغیان رودخانه دیواره ای سنگی در قسمتی از آن برای جلوگیری از نفوذ آب به روستا بنا شده است.

روستای سرخاب در دهستان سعید آباد در شهرستان چهارباغ در استان البرز واقع ست. تات نژاد هستند و به زبان های فارسی و ترکی هم مسلط هستند.
گل گونه
همان نام سهراب پسر رستم پهلوان است
طایفه سرخاب ایل بهداروند *سرو. سهرو. سهره. سهراو. سرخه*در
مسجدسلیمان
طایفه سرخه مهری در لرستان
*سوره میلی*
سرخه همان سهراب پسر رستم
و مهری *مهره*همان بازوبندی بود که رستم به دست او بسته بود

بپرس