fry (فعل)سرخ شدن، سرخ کردن، برشتن، روی آتش پختنroast (فعل)کباب کردن، بریان کردن، سرخ شدن، سرخ کردن، برشتن، برشته شدن، دود زدنbroil (فعل)کباب کردن، سرخ کردنsaute (فعل)سرخ کردنrose (فعل)سرخ کردنmake red (فعل)سرخ کردنredden (فعل)سرخ کردن، قرمز کردن، قرمز شدنruddy (فعل)سرخ کردنroast brown (فعل)سرخ کردن
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسیبوشهری ها به سرخ کردن غذا ، قرمز کردن می گویند.+ عکس و لینک