سرخ شدن صورت


    mantle

پیشنهاد کاربران

رنگش مثل اطلس شدن ؛ سخت سرخ شدن از شرم.
he/she was / is crimson in face
گل انداختن . [ گ ُ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) گُل انداختن ِ صورت و روی ؛ سرخ شدن روی از نشاط جوانی و شادابی یا در حالت تب یا خجلت . پیدا شدن سرخی در روی در اثر تب و یا حرارت بیرونی یا خجلت . سرخ شدن گونه به طبع بعلت شرم یا بیماری . و رجوع به گل افکندن شود. || گل دوختن یا گل نقش کردن در روی کاغذ یا پارچه .

بپرس