گل انداختن . [ گ ُ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) گُل انداختن ِ صورت و روی ؛ سرخ شدن روی از نشاط جوانی و شادابی یا در حالت تب یا خجلت . پیدا شدن سرخی در روی در اثر تب و یا حرارت بیرونی یا خجلت . سرخ شدن گونه به طبع بعلت شرم یا بیماری . و رجوع به گل افکندن شود. || گل دوختن یا گل نقش کردن در روی کاغذ یا پارچه .
سرخ شدن ( پوست صورت ) After sledding, the children's cheeks glowed پس از سورتمه سواری گونه های بچه ها سرخ میشد The glow of her face told us she'd been working hard out in the garden [ترجمه ترگمان] سرخ شدگی صورتش به ما میگفت که در باغ سخت کار می کرده