سرخ

/sorx/

    red
    aflame
    blush
    cardinal
    damask
    florid
    rose
    roseate
    rubicund
    ruddy

فارسی به انگلیسی

سرخ پوست
amerindian, american indian, native american, red indian, redskin

سرخ در اثر تب
hectic

سرخ رگ سبات
carotid

سرخ روشن
salmon

سرخ زردفام
salmon

سرخ سرک
redbreast

سرخ شدگی
flush

سرخ شدن
flame, flush, redden, to turn red, to be roasted, to blush or flush

سرخ شدن از شرم و غیره
blush

سرخ شدن چهره و پوست
color

سرخ شدن در روغن
fry

سرخ شدن صورت
mantle

سرخ فام
magenta, rubicund, ruddy, sanguine

سرخ گویچه
erythrocyte

سرخ گیلاسی
cerise

سرخ ماهی
gurnard, gurnet

سرخ مایل به ابی
orchid

سرخ مایل به زرد
coral, flesh, flesh-colored

سرخ موی
redheaded

سرخ نای
esophagus, oesophagus

مترادف ها

rosy (صفت)
خوشبو، گل دار، گلگون، سرخ، لعل فام، گل پاشیده

sanguine (صفت)
برنگ خون، خونی، خوش طبع، خوش مشرب، سرخ، دموی

red (صفت)
برنگ خون، قرمز، سرخ، قزل، انقلابی

gules (صفت)
قرمز، سرخ

scarlet (صفت)
سرخ، قرمز مایل به زرد، سرخ جامه

پیشنهاد کاربران

🔵 ریشه شناسی رنگ � سرخ � در زبان های ایرانی
واژه � سرخ � به معنای رنگ قرمز red در زبان های ایرانی برگرفته از suxr ( سوخر ) در زبان های ایرانی میانه است. این واژه از ریشه باستانی - sauk به معنای � سوختن، روشن شدن، درخشیدن � آمده است
...
[مشاهده متن کامل]

♦️ درواقع تلفظ درست این واژه � سوخر / سوهر � است و در گذر زمان دچار تحول خوانش شده و جای r و x جابجا شده است. در پهلوی ساسانی suxr / اوستایی suxra , �𐬯𐬎𐬑𐬭𐬀 / پارسی باستان 𐎰𐎧𐎼�, θuxra⁠ / پهلوی اشکانی 𐫘𐫇𐫟𐫡�, suxr⁠ / سکایی suraa / و . . .
♦️ البته خوانش درست واژه � سرخ � بصورت � سور، سُر، سُهر � هم امروزه در بسیاری از زبان ها و گویش های ایرانی رواج دارد و هم در تاریخ و ادبیات ایران بارها استفاده شده است : سهراب، چهارشنبه سوری، سهروردی، گل سوری، باده سوری و سوخرا که نام چندین شخصیت مهم در در تاریخ ایران بوده است.
🔥 نکته جالب توجه : در زبان کهن سومری نیز برای اشاره به رنگ قرمز از واژه � su � استفاده می کردند
🆔 @iranzamin777
🆔 Admin @f777kim
.

سرخ
واژه سرخ
معادل ابجد 860
تعداد حروف 3
تلفظ sorx
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: suxr]
مختصات ( سُ ) [ په . ] ( اِ. )
آواشناسی sorx
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع واژگان مترادف و متضاد
لغت نامه دهخدا
در لری بختیاری
سرخ / قرمز: سُهْر
درود ُ سپاس
واژگان سوختن، سوخر ( به چم سرخ ) و سو ( به چم نور ) همریشه هستند.
سوختن پیامد آتش سرخ است و سو ( نور ) فراورده آن.
در برخی گویشهای روستایی ازجمله در روستاهای دوردست اصفهان که ریشه پهلوی هنوز در آنها زنده است، رنگ سوخر با افتادن خ از آن به ریخت سور گفته می شود که نام روستایی در نزدیکی نائین نیز هست.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه سوخر یا سور در نام چهارشنبه سوری هم کاربرد دارد یعنی چهارشنبه پایانی سال که در این روز آتش سرخ می افروختند.

سرخ:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " سرخ" می نویسد : ( ( سرخ در پهلوی در ریخت سخر suxr بکار می رفته است . با جابه جایی آوایی در ریخت "سرخ" در پارسی کاربرد یافته است ریختی دیگر از " سخر پهلوی: سُهْر در نام سهراب که ریخت دیگر آن " سرخاب" است، نیز در نام سُهْرْوَرْد به معنی" سرخْ گل در پارسی به یادگار مانده است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( ز یاقوت سرخست چرخ کبود؛
نه از آب و باد و نه از گرد و دود. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 200 )

از نظر قدما رنگ سرخ رنگ عطارد بوده و به روز چهارشنبه اختصاص داشته است.
قدما هر رنگ را به یکی از سیارات هفتگانه و یکی از روز های هفته اختصاص می دادند از این قرار
زرد: آفتاب ، یکشنبه
آبی: ماه ، دوشنبه
...
[مشاهده متن کامل]

نارینجی: مریخ ، سه شنبه
سرخ : عطارد، چهارشنبه
بنفش: مشتری، پنجشنبه
سبز: زهره، آدینه
نیلگون: زحل، شنبه
هفت پیکر نظامی ، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷، ص ۳۹۱.

حمرا
احمر

بپرس