راهنمایی، سبقت، رهبری، تقدم، سر پوش، مدرک، هدایت، راه آب، سرب، شاقول گلوله، پیش افت
plumbum(اسم)
سرب
massicot(اسم)
سرب، کشته سرب، پروتوکسید زرد
serbian(اسم)
سرب، صرب، زبان صربستانی
پیشنهاد کاربران
سَرَبَ: رفتن با سرعت و محو شدن از چشم را گویند. فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ سَرَبًا یعنی ماهی چنان به سرعت در آب حرکت کرد که از چشم محو شد. سَراب از سَرَب یعنی تا انسانِ تشنه، سریع به سمت آب حرکت کند آن را دورتر و محو می بیند. سَارِبٌ بِالنَّهَارِ یعنی حرکت کننده ای در روز که با سرعت ناپدید شود. ... [مشاهده متن کامل]
سرب فیلمی است ایرانی به نویسندگی و کارگردانی مسعود کیمیایی که در سال ۱۳۶۷ اکران شده است و داستان یک زوج جوان یهودی ایرانی را در اواخر دههٔ ۲۰ خورشیدی روایت می کند که خواهان عزیمت به سرزمین موعود ( اسراییل ) هستند اما پس از مواجهه با مخالفت سازمان یهودی هاگانا و کشته شدن عمویشان به دست آنها مجبور به فرار شده و درگیر ماجراهای پس از آن می شوند. این فیلم در هفتمین دورهٔ جشنواره بین المللی فیلم فجر کاندیدای چند جایزه بوده و سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری و بهترین چهره پردازی را از آن خود ساخته است. ... [مشاهده متن کامل]
در تهران سال های ۱۳۳۰ یک زوج جوان یهودی به نام های دانیال و مونس همچون بسیاری دیگر از یهودیان خواهان عزیمت به سرزمین موعود هستند. اما از آنجاییکه عمویشان یعقوب مخالف صهیونیزم است با مخالفت سازمان هاگانا که یک گروه بسیج کنندهٔ یهودیان می باشد مواجه می شوند. چندی بعد یعقوب به دست یزقبل که عضو سازمان است کشته می شود و پلیس میرزا محسن، همسایه یعقوب را که فردی متدین بوده و برای کمک به او آمده است را به جرم قتل دستگیر و روانهٔ زندان می کند. دانیال و مونس که از هویت قاتل آگاه هستند برای نجات جان خود مجبور به فرار و زندگی مخفیانه شده و درصددند تا هر طور شده از کشور خارج شوند. نوری، برادر میرزا محسن برای اثبات بی گناهی برادر خود به دنبال آنان است تا در دادگاه شهادت دهند ولی غیر از او یزقبل نیز در پی آنان است تا شاهدی بر قتلش باقی نماند. سرانجام نوری موفق به بازگرداندن دانیال می شود. در روز دادرسی دانیال مورد ترور واقع می شود اما نوری با انداختن خود در جلوی او مورد اصابت گلولهٔ قاتل قرار می گیرد و دانیال سرانجام در دادگاه حاضر می شود. • هادی اسلامی • امین تارخ • فریماه فرجامی • جمشید مشایخی • فتحعلی اویسی • جلال مقدم • نرسی گرگیا • غلامحسین لطفی • سعید پیردوست • پروین سلیمانی • یدالله رضوانی • حسین حسین • میرمحمد تجدد • عباس قاجار • شاهد احمدلو • پولاد کیمیایی • کوهیار کلاری • نورمحمد ذوالفقاری • کامیار کلاری • آرش اسلامی تهران در زمان ساخت این فیلم در معرض بمباران های عراق قرار داشت و پس از آنکه ۸ بمب در اطراف لوکیشن مربوط به سکانس دادگاه اصابت کرد، محل فیلمبرداری به شمال ایران منتقل شد. همچنین از آنجا که داستان فیلم در تهران سال های ۳۰ خورشیدی می گذرد، گروه نیاز به استفاده از اتومبیل های قدیمی برای به تصویر کشیدن خیابان های آن زمان داشته است و از آنجا که تنها ۳ عدد از این گونه اتومبیل ها در اختیار گروه بوده، دست اندرکاران ساخت فیلم با رنگ کردن آنها و استفاده ازشان در سکانس های مختلف توانسته اند این کمبود اتومبیل را جبران نمایند.