beginning (اسم)سر، اقدام، اغاز، شروع، عنصر، ابتدا، خاستگاه، فاتحه، منشاء، سراغاز، مبدا، مبتداopening (اسم)دهانه، سوراخ، سراغاز، منفذ، فرصت، فتق، گشایش، چشمه، افتتاح، جای خالی، بازکردنexordium (اسم)اغاز، سراغاز، دیباچه، مقدمه، سردفتر، اول هر چیزیforeword (اسم)مدخل، سراغاز، دیباچه، پیش گفتارpreface (اسم)اغاز، سراغاز، دیباچه، مقدمه، پیش گفتارproem (اسم)شروع، سراغاز، مقدمه، رساله مقدماتی، مقدمه سخنرانی، دوره مقدمتیprologue (اسم)سراغاز، مقدمه، پیش گفتار، پیش در امد
سرگه ( sargah )سر انجام=the onset of somethingthe beginning of something, especially something badسابقه سالار. [ ب ِ ق َ / ق ِ ] ( اِ مرکب ) سرلشکر. ( شرفنامه منیری ) ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( شمس اللغات ) . پیشرو لشکر بزرگ کاروان نظامی. ( فرهنگ خطی کتابخانه مؤلف ) . مقدمه و امیر کاروان وپیشرو قافله. ( شمس اللغات ) . امیر کاروان. ( شرفنامه ٔمنیری ) . قافله باشی. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) . سردار. ( غیاث اللغات ) . کاروان سالار. قافله سالار. || سرآغاز. اول الاولین. ( گنجینه گنجوی ) : ... [مشاهده متن کامل] سابقه سالار جهان قدممرسله پیوند گلوی قلم. نظامی ( مخزن الاسرار ص 2 ) . سابقه سالار. [ ب ِ ق َ / ق ِ ] ( اِخ ) کنایه از حضرت رسالت . ( برهان ) ( آنندراج ) ( فرهنگ ناظم الاطباء ) ( شعوری ) ( مؤید الفضلا ) ( فرهنگ خطی کتابخانه مؤلف لغت نامه ) .شروع کردناز نودر اولشروع اولابتدا، سر. فصل. ، آغاز گرشروع+ عکس و لینک