همانطور که در نظرات قبلی گفتن زبان ترکی تماما از زبان های ایرانیه و شاید بعدا چنتا کلمه مغولی بهش اضافه شده باشه مشخص نیست که خزر ها و غزنویان که به ایران کوچ کردن ( استفاده از واژه کوچ جایز است چون به
... [مشاهده متن کامل] تازگی توانستیم آنرا از دست زبان ترکی بگیریم و فارسی بکنیم ) به چه زبانی صحبت می کردن که به انها ترک گفته شد جزء عجایب جهان است که دقیقا وقتی ترکان قبل از اینکه به ایران بیایند در کل ۵ کلمه داشتند ( ۳ کلمه مغولی و ۲ کلمه چینی ) چگونه با یکدیگر صحبت می کردن شاید چم شناسان در آینده این مسئله عجیب را رمزگشایی کنن چونکه صد در صد از استاددهخدا برتر و استادترند و مطالعات وبگاه های چرت و پرت آنها از مطالعات دهخدا افضل است.
همه زبان ترکی وام واژه از زبان های ایرانی ( به ویژه سغدی ) چینی و مغولی و . . . است ، زبان ترکی ویژه گی زبان اردوی پاکستانی را دارد ، یعنی همه وام واژه!!!!
این واژه هم هند و اروپایی است و اغ پسوند است و در زبان های هند و اروپایی همخانواده آن بسیار و ترکان احتمالن آن را از زبان سغدی گرفته اند
اقای فرتاش
اگه از فارسی وارد ترکی شده بود
سروش معنا نمیداد و کلا همچین چیزی نمیشد ساخت.
سراغ کلمه ای متعلق به دسته زبانی اورال - آلتایی ( ترکی و مغولی ) که دقیقا همانند همین تلفظ در هر دو زبان وجود دارد
در زبان مغولی сурах که به صورت تلفظ بین ( سوراک یا سوراغ ) تلفظ میشود و به معنای یادگیری و فهمیدن است
... [مشاهده متن کامل]
در زبان ترکی نیز بصورت ( سور ) و اضافه کردن واژگان دیگر خواند میشود و همان معنای جستجو و سراغ را میدهد
این کلمه اگر فارسی بود کلمات همریشه دیگری برای آن یافت میشد
تقریبا به همین شکل در بیشتر زبانهای هند و اروپایی یافت میشود
سور
بپرس ، بمک ( بیرون کشیدن چیزی از چیزی )
سورو سوال
سورماک پرسیدن
و
سراغ
متوهم نباشیم .
دوستانی که انگلیسی رو وحی میدونن !
تعداد واژگان تورکی در انگلیسی خیلی زیاده عزیزان …
یک مورد اخذ سو که به شکل سویمینگ ( شنا ) یا سوامپ ( مرداب ) ظاهر شده .
ظهور سور به شکل سرچ هم ممکنه
سورماک پرسیدن
سورو سوال
سوروشتور پرس و جو کن
و سراغ
🇮🇷 سراغ واژه ای پارسی است 🇮🇷
که با واژه ی search در زبان انگلیسی همریشه می باشد.
سُر ( سر در اوستایی ) آگ ( پسوند نامساز ) = سراگ یا سراغ ( دگرگونی آوایی گ به غ )
پسوند آگ در واژگان شناخته ای همچون دماغ و چراغ به آغ ترادیس شده است.
احتمالا از س راغ
س - یا - ش - یا - اش - یا - ز=پیشوند همریشه باout انگلیسی و aus المانی
در واژه های سپردن - شکار - اشکار - زدودن وغیره پیشوند به چیم ( معنی ) : کامل وبیرون وجدا
راغ تلفظ دیگری از راه - درمجموع بمعنی رد راه پیموده شده ومجازا - نشانی وعلامت
از مصدر سورماق ترکی یعنی پرسو جو شدن و خبر دار شدن
در ترکی سوراغ ، بمعنی تفحص و تفتیش باشد. || نشان و اثر و خبر. ( سنگلاخ ) . || مجازاً بمعنی تلاش و این لفظ ترکی است. ( غیاث ) .
سراغ . دنبال
در نظر، موردنظر، آشنایی، آدرس
کردی کلهری: فِتراق
سراک به معنی راهنمایی کردن در زبان ملکی گالی بشکرد
همریشه با سرچ در انگلیسی هست و کاملا فارسیه
الان یعنی تراکتور ترکی هست و از تیراختور گرفته شده!!
پیوستِ دیدگاههای پیشین:
دیوید مک کنزی در نبیگِ ( فرهنگنامه کوچکِ پهلوی ) واژه ( سُراگ یا سُراک ) را به تنهایی یک تکواژ برشمرده است، چراکه وی اصولا پسوندها را جدا می کند که در اینصورت، واژه ( سراگ/سراک ) با واژه یِ ( سکر ) در زبان اوستایی چنانکه گفته شد ( سرک ) ، نزدیکی معنایی و آوایی دارد؛ سَوایِ اینکه واژه ( سراغ ) از یک یا دو تکواژ ساخته شده است، ریشه یِ این واژه به واژگانِ ( سری، سکر ) در زبانِ اوستایی برمی گردد. واژه ( سراغ ) در زبان پارسی درست بمانندِ واژه ( چراغ ) می باشد که در زبانِ پارسی میانه - پهلوی به دیسه یِ ( چیراغ ) بوده است و در زبانِ اوستایی واژه ( چیثرَ ) را داریم که واژه یِ چراغ یا از دو تکواژِ ( چیثرَ ) و ( آگ ) بوده است و یا خودِ واژه یِ ( چیثرَ ) با جایگشتِ آواییِ ( رَ ) به دیسه یِ ( چیرَث ) در آمده و سپس ( چیراغ ) شده است. دراین باره نظر زبانشناسان می تواند رهگشا باشد.
... [مشاهده متن کامل] پیوستِ دیدگاه پیشین:
1 - ( سری/سکر ( سکرنَ ) ) در زبانِ اوستایی
2 - ( گشتن/گرد ( گردیدن ) در زبانِ پارسی
3 - ( search ( گشتن، جستجو کردن ) /circle ( دایره ) ) در زبان انگلیسی به همراه واژه circare در زبانِ لاتین
... [مشاهده متن کامل]
فتادهایِ ( مواردِ ) بالا نشان می دهند:
اینکه واژگانی که به چمِ ( گِرد بودن ) و ( گشتَن و جستجو کردن ) بوده اند، در زبانهای ایرانی و اروپایی از نزدیکیِ معنایی و ریشه ای برخوردار بوده اند.
واژه ( سُراغ ) یک واژه یِ پارسی است که از دو تکواژ ساخته شده است:
1 - ( سُر ) : واژه یِ ( سُر ) از واژه یِ ( سری ) در زبانِ اوستایی به چمِ ( گشتن، رفتن سراغِ کاری to go about ) و ( گرد گردیدن، سرگردان بودن to wander ) برگرفته شده است و در زبانِ پهلوی - پارسی میانه نیز واژه ( سُراگ ) به چمِ ( سوراخ، لانه یِ زیر زمینی ) آمده است و همانطور که از پسگشتهایِ ( منابعِ ) زیر نیز پیداست، برابرِ این واژه در زبانِ انگلیسی burrow است که در قالبِ کارواژه به چمِ ( کاویدن، جستجو کردن، سوراخ کردن ) می باشد. در زبانِ پهلوی - پارسی میانه، واژه ( سُراگیگ/سُراگیک ) به جانورِ لانه سازِ زیر زمینی اشاره دارد و همچنین واژه یِ ( سُراگُمَند ) را نیز داریم.
... [مشاهده متن کامل]
2 - پسوندِ نامسازِ ( آگ/آک ) در زبانِ پهلوی - پارسی میانه
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته یکم: واژه یِ ( سِرچsearch ) در زبانِ انگلیسی به چمِ ( جستجو کردن ) که برگرفته از واژه یِ ( circare ) در زبان لاتین به چمِ ( go about، wander، traverse ) می باشد، با واژه ( سُراک/سُراغ ) از یک بُن و ریشه است که به روشنی واژگانِ بالا با واژه یِ ( سری ) در زبانِ اوستایی همریشه می باشند.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته دوم: واژه ( سکر ) در زبانِ اوستایی به چمِ ( گردیدن، ( به ) گرد یا پیرامون جنبیدن، جنبیدن ) می باشد و بسیاری از واژگانِ اوستایی و پارسی میانه - پهلوی در روندِ زبانی دچار جایگشتِ آواییِ ( ر/رَ ) با آوایِ پیش از خود شده اند که بدین روی، واژه ( سرک ) را خواهیم داشت که نزدیکیِ معنایی و آواییِ واژه ( سرک ) با واژه یِ ( search ) در زبانِ انگلیسی و واژه یِ circare در زبانِ لاتین، نگریستنی است. نیاز به یادآوری است که خودِ واژگانِ ( سکر، سکئیریَ ) در زبان اوستایی، به دیسه یِ ( شکار ( کردن ) ، شکارگاه ) در زبانِ پارسیِ کنونی نیز در آمده اند.
( برای دیدن واژگانی که در زبانِ پارسی دچار جایگشت آوایی ( ر/رَ ) شده اند، به زیرواژه یِ ( جایگشت آوایی در زبان پارسی ) در این تارنما مراجعه کنید ) .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
نکته سوم:آنچه که روشن است، واژه ( سُراگ ( سُراک ) /سراغ ) از زبانهای ایرانی به زبانهایِ مغولی - شبه مغولی رفته است.
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پَسگشت ها ( references ) :
1 - رویه هایِ 1435، 1436 و 1490 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا )
2 - رویه هایِ78 و 203 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچکِ پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی )
3 - تارنمایِ https://www. etymonline. com/word/search
در جنوب کرمان واژه سِراک وجود دارد به معنی نشانی و امر آشنا
( اسم ) [ترکی] ۱. نشان؛ علامت.
۲. نشان پای.
۳. پرسش از جا و مکان کسی.
⟨ به سراغ کسی یا چیزی رفتن: پی او رفتن و آن را جستجو کردن.
⟨ سراغ گرفتن: ( مصدر متعدی ) [عامیانه] کسی یا چیزی را جستجو کردن و جا و مکان او را از دیگران پرسیدن.
... [مشاهده متن کامل]
اینم خودم اضافه کنم ؛
Sorağlaşmak یعنی از همدیگر باخبر شدن
Sormak پرسیدن
یعنی ، باخبر شدن از هم ، پرسیدن همدیگه ، جستو جو و تفحص
رد پا گرفتن و پیگیری میشه izlə ، ایز یعنی رد و اثر و ایزله یعنی پیگیر باشید دنبال کنید
سراغ در اصل سراق بوده یک واژه ی ترکی است از مصدر سؤروشماق به معنی پرس وجو کردن، جستجو و تفحص کردن، در مورد کسی یا چیزی دنبال اثر و رد و پا گشتن. که به ترکی استانبولی می شود سورماق.
سروقت. [ س َ رِ / س َرْ وَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سراغ. جستجو. پرسش. دیدار. ملاقات :
دو دوست یک نفس از غم کجا برآسودند
که آسمان به سروقتشان دواسبه نتاخت.
سعدی.
بسی نیز بودی که دامن کشان
... [مشاهده متن کامل]
به سروقت من آمدندی خوشان.
نزاری قهستانی.
جمعی از اوباش اردبیل. . . به سروقت امیر قطب الدین رسیدند و آواز ناله آن جناب را شنیدند. ( حبیب السیر ج 3 جزء 4 ص 324 ) . || سرمنزل. جایگاه. منزل :
به سروقتشان خلق کی ره برند
که چون آب حیوان به ظلمت درند.
سعدی.
برغبت بکش بار هر جاهلی
که افتی به سروقت صاحبدلی.
سعدی.
مازیار ایرانی و آقا رضا ما قصدمون توهین به همدیگر نیست فقط دنبال ریشه کلماتیم
سراغ کلمه ی "ترکی" از مصدر سورماق میاد به معنی جستجو و تفحص و شناسای و از پشت چیزی رفتن هست
مثال : من بونون سوراغیندان گتدیم و اونی تاپیدیم
( معنی؛ من پی این رفتم و پرس و جو کردم و فهمیدم )
برابرهای بسیاری برای سراغ درپارسی هست. چونان پی جویی ، نشانی ، جستن ، جستجو ، ردگیری ، دوستان گرامی اگر برپایه راستی و درستی پژوهش کنید خواهید دریافت ک واژگان پارسی ک در ترکی هستند هزاران بار بیشتر از اندک واژگان ترکی در پارسی هست.
سراغ یا سراق واژه ای ترکی است مخفف از بن واژه "سورماق=پرسیدن و جویا شدن و پرس و جو کردن"
سور = بپرس و جویا شو
در زبان ترکی جایگزینی حرف "ق" با "غ، خ، ک، گ" متداول است.
منبع: "دیوان لغات الترک" شیخ محمود کاشغری
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)