تحقیق، رسیدگی، باز جویی، سراغ، خبر گیری، جستار، پرس و جو، استعلام، پرسش، استفسار، سئوال
data(اسم)
سوابق، داده، اطلاعات، داده ها، مفروضات، دانسته ها، سراغ
scouting(اسم)
سراغ
seeking(اسم)
سراغ
looking-for(اسم)
سراغ
پیشنهاد کاربران
بیش از ۱۳۷۴ ( تعداد ) وام واژه زبان فارسی در زبان ترکی استانبولی وجود دارد که شمار و تعداد این وام واژه ها در زبان ترکی عثمانی بیشتر از تعداد کنونی است. پس از سیاست های زبانی مصطفی کمال آتاترک که از سال ۱۹۲۳ آغاز شد، تلاش بر این شد که برخی از وام واژگان فارسی و زبان های دیگر با کلماتی نو ساخته شده ترکی جایگزین شود. هم اکنون نیز این وام واژه های فارسی در ترکی بسیار بیشتر از اطلاعات اینجاست و بسیاری تحریف معنایی، تحریف آوایی، و هم تحریف آوایی و هم معنایی با یکدیگر شده اند، مانند اینکه به آب نبات می گویند شکر. نمونه دیگر از تحریف آوایی و معنایی واژگان زبان فارسی در ترکی، واژه فارسی بیمارستان است که در ترکی خسته خانه می گویند. خود اینها باز هم دو واژه دیگر از زبان فارسی هستند و ریشه در زبان اوستایی زبان پهلوی دارند که بن مایه زبان فارسی نو در دوره کنونی است. بسیاری از این وام واژه ها در سایر زبان ها از جمله آذربایجانی، ازبکی، ترکمنی و قزاقی نیز رایج هستند. به نقل از زبان شناس؛ رفعت یالچین فارغ التحصیل ادبیات فارسی و استاد بازنشسته درس های عثمانی بسیاری از واژه های ترکی از زبان فارسی گرفته شده است. در سال ( ۱۳۹۶ ) یک زبان شناس دیگر به نام پروفسور ایلبر اورتایلی عضو هیئت علمی دانشگاه گالاتاسرای ترکیه در نشست �جایگاه استانبول در تاریخ جهان� در نمایشگاه کتاب گفت: " ۴۰ " درصد از واژگان ترکی از زبان فارسی برگرفته شده است که در وبگاه باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران که در اینجا پیوند شده است می توانید این نشست را ببینید. همچنین گفتگوی چهره به چهره با ایشان به این نشانی پیوند شده در دسترس است در سال ۱۴۰۲ نیز، به گفتهٔ سرپرست بنیاد زبان ترک، عثمان مرت، زبان ترکی از زبان فارسی بسیار برهمکنش و تأثیر پذیرفته، و حتی ریشهٔ بسیاری از واژگان ترکی، از زبان فارسی است. ... [مشاهده متن کامل]
لینک منبع رو پاین قرار می دهم.
فارسی همش ترکی هست فقط زبانشناسان بخاطر پرستیژ بهتون نمیگن، به کم فقط ساختار فارسی رو با ترکی مقایسه کنید هم متوجه میشین تمام کلمات فارسی مثل ترکی به تی و دی و ده ختم میشوند. یافتی ، ساتتی، بافتی، یاپدی، دادی، اتتی کلا یک ساختار کلمه سازی مشاهده میشه مشخصه دو زبان بسیار به هم نزدیک هستند قبلنم گفتم شروع فارسی با اوز ترکی بمعنای خودم ترکی هست ... [مشاهده متن کامل]
ازم ازما ازنا ازین ازش ازینا ازو ازمن که همین بسط پیدا کرده و ضمایر و از رو ساخته از من از او از این از ان از ما از اونها یعنی ضمایر فارسی پسوندهای زبان ترکی هست و از همون اوز ترکی به معنای خودم هست که به مرور معانیش یکم تغیر هم پیدا کرده. نگاه کنید در فارسی میگیم اونو بده ترکی اونو ور دوتاش یکیه با این فرق که این شاختار التصاقی و ترکی هست اونو، اونا، اونون، اونه، اونیکی همینجا رو نگاه کنیید اونون همون چیزیه که میگیم انان
دوستان اولا تازگی ها فرمول چگونگی درست شدن فارسی از ترکی پیدا شده و مشخص شده که چطور درست شده دوما جدای از این کلمات ترکی هم جداگانه خیلی در فارسی زیاد هست که بخاطر عدم نوشته شدن مصوتها تغیراتی در تلفظ ... [مشاهده متن کامل]
پیدا کردند و بهمین خاطر سخت شدن. مثل گریز که ترکی و گری یوز اتمک هست یعنی رو به عقب کردن و فرار کردن که در تلفظ سرهم دو تا ی سرهم شده و گریز شده است
یوز سورمک یعنی رد چیزی رو تعقیب کردن، سراغ گرفتن یعنی ردی کسی یا چیزی رو از کسی بپرسی. در واقع سراغ مسیر ی هست که طی میکنی تا به چیزی برسی و ترکی هست
پی
اعداد همیشه منبع خوبی برای شناسایی زبان های هم ریشه هستند کمااینکه اعداد در زبان های هندواروپایی بسیار شبیه به هم هستن . واقعا کسانی که ترکی رو به کل وام واژه ی زبان ایرانی و چینی و مغولی میدانند فقط به خاطر اینکه اندک واژگانی که طی هزار سال حضور ترکان در فلات ایران به فارسی وارد شده اند رو انکار کنند یا بپیچونند درک نمیکنم . ... [مشاهده متن کامل]
اعداد و حتی کلمات ساده و روزمره ترکی هم به چینی و مغولی شبیه نیست و اندک وام واژه هایی که از این دو زبان گرفته هم فقط مربوط به کلمات بین فرهنگی مثل فلزات یا میوه ها آن هم به مقدار کم هست و زبان ترکی به خودی خودی نسبت به زبان های هندواروپایی مستقل تر و کمتر کلمه محور و وام واژه محور هست .
سراغ کلمه ای تورکی است که از فعل سورماق به معنی پرسیدن گرفته شده سور ریشه ان بوده که با اضافه شدن آق به صورت سوراق و به معنی پرس و جو ونه جستجو در امده و به شکل سراغ و عینا به معنی پرس و جو و نه جستجو وارد فارسی شده است
اقای فرتاش اگه از فارسی وارد ترکی شده بود سروش معنا نمیداد و کلا همچین چیزی نمیشد ساخت.
سراغ کلمه ای متعلق به دسته زبانی اورال - آلتایی ( ترکی و مغولی ) که دقیقا همانند همین تلفظ در هر دو زبان وجود دارد در زبان مغولی сурах که به صورت تلفظ بین ( سوراک یا سوراغ ) تلفظ میشود و به معنای یادگیری و فهمیدن است ... [مشاهده متن کامل]
در زبان ترکی نیز بصورت ( سور ) و اضافه کردن واژگان دیگر خواند میشود و همان معنای جستجو و سراغ را میدهد این کلمه اگر فارسی بود کلمات همریشه دیگری برای آن یافت میشد تقریبا به همین شکل در بیشتر زبانهای هند و اروپایی یافت میشود
سور بپرس ، بمک ( بیرون کشیدن چیزی از چیزی ) سورو سوال سورماک پرسیدن و سراغ متوهم نباشیم .
دوستانی که انگلیسی رو وحی میدونن ! تعداد واژگان تورکی در انگلیسی خیلی زیاده عزیزان … یک مورد اخذ سو که به شکل سویمینگ ( شنا ) یا سوامپ ( مرداب ) ظاهر شده . ظهور سور به شکل سرچ هم ممکنه سورماک پرسیدن سورو سوال سوروشتور پرس و جو کن و سراغ
🇮🇷 سراغ واژه ای پارسی است 🇮🇷 که با واژه ی search در زبان انگلیسی همریشه می باشد. سُر ( سر در اوستایی ) آگ ( پسوند نامساز ) = سراگ یا سراغ ( دگرگونی آوایی گ به غ ) پسوند آگ در واژگان شناخته ای همچون دماغ و چراغ به آغ ترادیس شده است.
احتمالا از س راغ س - یا - ش - یا - اش - یا - ز=پیشوند همریشه باout انگلیسی و aus المانی در واژه های سپردن - شکار - اشکار - زدودن وغیره پیشوند به چیم ( معنی ) : کامل وبیرون وجدا راغ تلفظ دیگری از راه - درمجموع بمعنی رد راه پیموده شده ومجازا - نشانی وعلامت
از مصدر سورماق ترکی یعنی پرسو جو شدن و خبر دار شدن
در ترکی سوراغ ، بمعنی تفحص و تفتیش باشد. || نشان و اثر و خبر. ( سنگلاخ ) . || مجازاً بمعنی تلاش و این لفظ ترکی است. ( غیاث ) .
سراغ . دنبال
در نظر، موردنظر، آشنایی، آدرس
کردی کلهری: فِتراق
سراک به معنی راهنمایی کردن در زبان ملکی گالی بشکرد
همریشه با سرچ در انگلیسی هست و کاملا فارسیه الان یعنی تراکتور ترکی هست و از تیراختور گرفته شده!!
پیوستِ دیدگاههای پیشین: دیوید مک کنزی در نبیگِ ( فرهنگنامه کوچکِ پهلوی ) واژه ( سُراگ یا سُراک ) را به تنهایی یک تکواژ برشمرده است، چراکه وی اصولا پسوندها را جدا می کند که در اینصورت، واژه ( سراگ/سراک ) با واژه یِ ( سکر ) در زبان اوستایی چنانکه گفته شد ( سرک ) ، نزدیکی معنایی و آوایی دارد؛ سَوایِ اینکه واژه ( سراغ ) از یک یا دو تکواژ ساخته شده است، ریشه یِ این واژه به واژگانِ ( سری، سکر ) در زبانِ اوستایی برمی گردد. واژه ( سراغ ) در زبان پارسی درست بمانندِ واژه ( چراغ ) می باشد که در زبانِ پارسی میانه - پهلوی به دیسه یِ ( چیراغ ) بوده است و در زبانِ اوستایی واژه ( چیثرَ ) را داریم که واژه یِ چراغ یا از دو تکواژِ ( چیثرَ ) و ( آگ ) بوده است و یا خودِ واژه یِ ( چیثرَ ) با جایگشتِ آواییِ ( رَ ) به دیسه یِ ( چیرَث ) در آمده و سپس ( چیراغ ) شده است. دراین باره نظر زبانشناسان می تواند رهگشا باشد. ... [مشاهده متن کامل]
پیوستِ دیدگاه پیشین: 1 - ( سری/سکر ( سکرنَ ) ) در زبانِ اوستایی 2 - ( گشتن/گرد ( گردیدن ) در زبانِ پارسی 3 - ( search ( گشتن، جستجو کردن ) /circle ( دایره ) ) در زبان انگلیسی به همراه واژه circare در زبانِ لاتین ... [مشاهده متن کامل]
فتادهایِ ( مواردِ ) بالا نشان می دهند: اینکه واژگانی که به چمِ ( گِرد بودن ) و ( گشتَن و جستجو کردن ) بوده اند، در زبانهای ایرانی و اروپایی از نزدیکیِ معنایی و ریشه ای برخوردار بوده اند.
واژه ( سُراغ ) یک واژه یِ پارسی است که از دو تکواژ ساخته شده است: 1 - ( سُر ) : واژه یِ ( سُر ) از واژه یِ ( سری ) در زبانِ اوستایی به چمِ ( گشتن، رفتن سراغِ کاری to go about ) و ( گرد گردیدن، سرگردان بودن to wander ) برگرفته شده است و در زبانِ پهلوی - پارسی میانه نیز واژه ( سُراگ ) به چمِ ( سوراخ، لانه یِ زیر زمینی ) آمده است و همانطور که از پسگشتهایِ ( منابعِ ) زیر نیز پیداست، برابرِ این واژه در زبانِ انگلیسی burrow است که در قالبِ کارواژه به چمِ ( کاویدن، جستجو کردن، سوراخ کردن ) می باشد. در زبانِ پهلوی - پارسی میانه، واژه ( سُراگیگ/سُراگیک ) به جانورِ لانه سازِ زیر زمینی اشاره دارد و همچنین واژه یِ ( سُراگُمَند ) را نیز داریم. ... [مشاهده متن کامل]
2 - پسوندِ نامسازِ ( آگ/آک ) در زبانِ پهلوی - پارسی میانه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . نکته یکم: واژه یِ ( سِرچsearch ) در زبانِ انگلیسی به چمِ ( جستجو کردن ) که برگرفته از واژه یِ ( circare ) در زبان لاتین به چمِ ( go about، wander، traverse ) می باشد، با واژه ( سُراک/سُراغ ) از یک بُن و ریشه است که به روشنی واژگانِ بالا با واژه یِ ( سری ) در زبانِ اوستایی همریشه می باشند. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . نکته دوم: واژه ( سکر ) در زبانِ اوستایی به چمِ ( گردیدن، ( به ) گرد یا پیرامون جنبیدن، جنبیدن ) می باشد و بسیاری از واژگانِ اوستایی و پارسی میانه - پهلوی در روندِ زبانی دچار جایگشتِ آواییِ ( ر/رَ ) با آوایِ پیش از خود شده اند که بدین روی، واژه ( سرک ) را خواهیم داشت که نزدیکیِ معنایی و آواییِ واژه ( سرک ) با واژه یِ ( search ) در زبانِ انگلیسی و واژه یِ circare در زبانِ لاتین، نگریستنی است. نیاز به یادآوری است که خودِ واژگانِ ( سکر، سکئیریَ ) در زبان اوستایی، به دیسه یِ ( شکار ( کردن ) ، شکارگاه ) در زبانِ پارسیِ کنونی نیز در آمده اند. ( برای دیدن واژگانی که در زبانِ پارسی دچار جایگشت آوایی ( ر/رَ ) شده اند، به زیرواژه یِ ( جایگشت آوایی در زبان پارسی ) در این تارنما مراجعه کنید ) . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . نکته سوم:آنچه که روشن است، واژه ( سُراگ ( سُراک ) /سراغ ) از زبانهای ایرانی به زبانهایِ مغولی - شبه مغولی رفته است. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . پَسگشت ها ( references ) : 1 - رویه هایِ 1435، 1436 و 1490 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) 2 - رویه هایِ78 و 203 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچکِ پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) 3 - تارنمایِ https://www. etymonline. com/word/search
در جنوب کرمان واژه سِراک وجود دارد به معنی نشانی و امر آشنا
( اسم ) [ترکی] ۱. نشان؛ علامت. ۲. نشان پای. ۳. پرسش از جا و مکان کسی. ⟨ به سراغ کسی یا چیزی رفتن: پی او رفتن و آن را جستجو کردن. ⟨ سراغ گرفتن: ( مصدر متعدی ) [عامیانه] کسی یا چیزی را جستجو کردن و جا و مکان او را از دیگران پرسیدن. ... [مشاهده متن کامل]
اینم خودم اضافه کنم ؛ Sorağlaşmak یعنی از همدیگر باخبر شدن Sormak پرسیدن یعنی ، باخبر شدن از هم ، پرسیدن همدیگه ، جستو جو و تفحص رد پا گرفتن و پیگیری میشه izlə ، ایز یعنی رد و اثر و ایزله یعنی پیگیر باشید دنبال کنید
سراغ در اصل سراق بوده یک واژه ی ترکی است از مصدر سؤروشماق به معنی پرس وجو کردن، جستجو و تفحص کردن، در مورد کسی یا چیزی دنبال اثر و رد و پا گشتن. که به ترکی استانبولی می شود سورماق.
سروقت. [ س َ رِ / س َرْ وَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سراغ. جستجو. پرسش. دیدار. ملاقات : دو دوست یک نفس از غم کجا برآسودند که آسمان به سروقتشان دواسبه نتاخت. سعدی. بسی نیز بودی که دامن کشان ... [مشاهده متن کامل]
به سروقت من آمدندی خوشان. نزاری قهستانی. جمعی از اوباش اردبیل. . . به سروقت امیر قطب الدین رسیدند و آواز ناله آن جناب را شنیدند. ( حبیب السیر ج 3 جزء 4 ص 324 ) . || سرمنزل. جایگاه. منزل : به سروقتشان خلق کی ره برند که چون آب حیوان به ظلمت درند. سعدی. برغبت بکش بار هر جاهلی که افتی به سروقت صاحبدلی. سعدی.
مازیار ایرانی و آقا رضا ما قصدمون توهین به همدیگر نیست فقط دنبال ریشه کلماتیم سراغ کلمه ی "ترکی" از مصدر سورماق میاد به معنی جستجو و تفحص و شناسای و از پشت چیزی رفتن هست مثال : من بونون سوراغیندان گتدیم و اونی تاپیدیم ( معنی؛ من پی این رفتم و پرس و جو کردم و فهمیدم )
برابرهای بسیاری برای سراغ درپارسی هست. چونان پی جویی ، نشانی ، جستن ، جستجو ، ردگیری ، دوستان گرامی اگر برپایه راستی و درستی پژوهش کنید خواهید دریافت ک واژگان پارسی ک در ترکی هستند هزاران بار بیشتر از اندک واژگان ترکی در پارسی هست.
سراغ یا سراق واژه ای ترکی است مخفف از بن واژه "سورماق=پرسیدن و جویا شدن و پرس و جو کردن" سور = بپرس و جویا شو در زبان ترکی جایگزینی حرف "ق" با "غ، خ، ک، گ" متداول است. منبع: "دیوان لغات الترک" شیخ محمود کاشغری