سراسیمه

/sarAsime/

    agitatedly
    anxious
    panicky
    wildly
    confused
    amazed
    headlong
    in a confused state
    agitated
    distraught
    frantic
    pell-mell

فارسی به انگلیسی

سراسیمه شدن
spook

سراسیمه کردن
agitate, flurry, overwhelm

سراسیمه کردن به طور شدید
stagger

مترادف ها

headlong (صفت)
تند، بی پروا، سراسیمه

afraid (صفت)
ترسیده، هراسان، ترسان، متوحش، سراسیمه، ترسنده

frightened (صفت)
سراسیمه

confused (صفت)
سرافکنده، سراسیمه، خجل، ژولیده، مغشوش

hotfoot (قید)
سراسیمه، باشتاب، گریزان

headfirst (قید)
سراسیمه، از سر

headforemost (قید)
سراسیمه، از سر

pell-mell (قید)
سراسیمه

پیشنهاد کاربران

سراسیمه واژه ای ترکیبی از �سر� فارسی همراه با �آسیمه� سغدی و به معنای دستپاچگی و آشفتگی می باشد .
شتاب زده
هنارسان
فروکاهشِ " سرآسیمه" به تکواژها و ریشه یِ آنها:
1 - سَر
واژه یِ " سَر" در اوستایی به دیسه یِ " سارَ" بوده است.
2 - پیشوندِ ( آ ) :
پیشوندی برای نشان دادنِ " ورود به یک حالت تازه و جدید" در واژگانی همچون " آ. شُفتَن"، " آ. گاهی" و. . .
...
[مشاهده متن کامل]

3 - ( سیمه/سیم ( پسوند:ه ) ) :
در زبانِ اوستایی و ایرانیان باستان، واژه یِ " سیمَ" به چمِ
3. 1. - " هراس انگیز، ترسناک، بیم آفرین، هراسان" /
3. 2 - " ترس، هراس"
بوده است.
پَسگشتها ( references ) :
1 - بخشِ 1580 از نبیگِ " فرهنگنامه یِ ایرانیِ کهن Altiranisches Woerterbuch" نوشته یِ " Christian Bartholomae"
2 - رویه یِ 1423 از نبیگِ " فرهنگِ واژه های اوستا"

سراسیمهسراسیمه
آشفته ، باعچله، سرگردان
متضاد سراسیمه چی میشه میشه جوابمو بدید
بیتاب
آشفته ☆هراسان😊👌👍
اشفته
شیباندل
چو از خنجرروز بگریخت شب
همی رفت شیباندل و خشک لب.
فردوسی.
مضطرب الاحوال
۱. مضطرب
۲. پریشان
۳. هراسان
دل نگران، آشفته، شوب
سرا سیمه همان سراسیمه است
یعنی هراسان😨پریشان
سراسیمه:ترسان؛ پر هیاهو؛نگران
هراسان، با ترس و وحشت😬
ملتهب
آشفته، عجله، دست پاچه
سر پیچیده
سراسیمه . پریشان آشفته
آشفته
عجله - شتاب

حول شدن
دستپاچه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس