ظاهر شدن، پدیدار شدن، طلوع کردن، خاستن، سر زدن، طالع شدن
سر زدن، سر کشیدن
سر زدن
سر زدن، خدمت کسی رسیدن، سر کشیدن، اتفاقا دیدن کردن، انداختن در
موجب شدن، سر زدن، سرچشمه گرفتن، اغاز شدن یا کردن، سرچشمه گرفتن - ناشی شدن
سر زدن، خدمت کسی رسیدن، ملاقات کردن، عیادت کردن، دیدن کردن از، زیارت کردن، دید و بازدید کردن
سر زدن، خدمت کسی رسیدن