سر در آوردن: تمکین کردن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۷ ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۷ ) .
سر درآوردن ( از جایی ) بی هدف و اتفاقی در جایی ظاهر شدن و خود را در آنجا یافتن
از جایی بیرون آمدن
در مورد چیزی تحقیق و کنکاش کردن