absentminded (صفت)حواس پرت، پریشان خیال، سر به هوا، گیجdistrait (صفت)سر به هوا، گیجneglectful (صفت)سر به هوا، مهمل، غافل، مسامحه کار، غفلت کارwanton (صفت)سر به هوا، جسور، گستاخ، سرکش، عیاش
یعنی بازیگوش و غافل🤍بازیگوش، بی تجربهمعنی:دست و پا چلفتی. . . خوبهدر گویش شهرستان بهاباد به جای این، از عبارت سَر دَل هوا استفاده می شود.به معنی خرابکار و بازیگوشhappy go luckyکنایه از ناهشیاری و بازیگوشی+ عکس و لینک