سر، قلنبه، ضربت بر سر، دستیگره، کسی که از طبقات بالا باشد
noggin(اسم)
سر، سر انسان، سطل چوبی، لیوان چوبی
sliding(اسم)
سر
on(حرف اضافه)
روی، درباره، راجع به، بالای، سر، بر، به، بطرف، بنا بر، در روی، بعلت، برای، بر روی، در بر، بخرج، وصل
at(حرف اضافه)
در، نزدیک، بر حسب، سر، بر، به، بسوی، در نتیجه، بطرف، بنا بر، از قرار، پهلوی، بقرار
near(حرف اضافه)
قریب، نزدیک، نزد، سر
during(حرف اضافه)
سر، ظرف، فاصله، در طی، طی، هنگام، در مدت
پیشنهاد کاربران
خیلی خوبه که این بحث ها رو با استناد به منابع معتبر علمی بررسی کنیم تا جلوی جعل و تحریف روشن بشه. من مورد به مورد به این ادعاها پاسخ می دم: - - - ❌ ادعا ۱: �زبان هندواروپایی یعنی قفقاز، اوکراین، روسیه، ایران، هند. . . � ... [مشاهده متن کامل]
✅ پاسخ علمی: اصطلاح �هندواروپایی� ( Indo - European ) یک اصطلاح زبان شناسی تاریخی است، نه جغرافیایی. این نام از قرن ۱۸م توسط زبان شناسان اروپایی مثل ویلیام جونز و بعدتر فرانتس بُپ ساخته شد. زبان های هندواروپایی شاخه های متعددی دارند: هندی، ایرانی، اسلاوی، ژرمنی، یونانی، سلتیک، بالتیک، رومی، و غیره. این اصطلاح به دلیل گستردگی جغرافیایی ( از هند تا اروپا ) انتخاب شد، نه اینکه فقط مخصوص قفقاز یا اوکراین باشد. 📚 منبع: Mallory, J. P. ( 1989 ) . In Search of the Indo - Europeans. Thames & Hudson. Fortson, Benjamin W. ( 2010 ) . Indo - European Language and Culture. Wiley - Blackwell. - - - ❌ ادعا ۲: �این زبان را ترک ها ساختند. � ✅ پاسخ علمی: هیچ سند علمی، تاریخی یا باستان شناسی وجود ندارد که نشان دهد زبان های هندواروپایی را ترکان ساخته اند. زبان های ترکی و هندواروپایی خانواده های مستقل هستند. خانواده ی ترکی ( Turkic ) جزو گروه زبان های آلتایی ( برخی زبان شناسان این گروه را مستقل می دانند ) . خانواده ی هندواروپایی جداست و قدمت مکتوب آن به ۳۵۰۰ سال پیش ( متون هیتی و سانسکریت ودایی ) می رسد. قدیمی ترین متن ترکی ( کتیبه های اورخون ) مربوط به قرن هشتم میلادی است، یعنی ۲۵۰۰ سال پس از نخستین متون هندواروپایی. 📚 منابع: Campbell, L. ( 2013 ) . Historical Linguistics: An Introduction. MIT Press. Johanson, L. & Csat�, �. �. ( eds. ) ( 1998 ) . The Turkic Languages. Routledge. - - - ❌ ادعا ۳: �ترک ها می توانند بدون منبع واژه ها را ریشه یابی کنند، چون این زبان ساخته ی خودشان است. � ✅ پاسخ علمی: این ادعا هیچ پایه ی زبان شناختی ندارد. ریشه یابی علمی ( اتیمولوژی ) بر اساس روش تطبیقی ( Comparative Method ) انجام می شود که نیازمند داده های تاریخی، آواشناسی و قواعد تطور زبان هاست. مثلا واژه ی �آشکار� در فارسی به روشنی از �آشک� ( روشن ) پسوند � - ار� ساخته شده و ریشه ی آن در متون فارسی میانه و اوستایی وجود دارد. زبان شناسی علمی نمی پذیرد که یک قوم بتواند صرفاً با حدس شخصی ریشه سازی کند. 📚 منابع: Beekes, R. S. P. ( 2011 ) . Comparative Indo - European Linguistics. John Benjamins. Bailey, H. W. ( 1979 ) . Dictionary of Khotan Saka. Cambridge University Press. - - - 🟢 جمع بندی 1. �هندواروپایی� یک اصطلاح علمی برای یک خانواده زبانی است، نه منطقه ای. 2. ترک ها سازنده زبان های هندواروپایی نیستند؛ این دو خانواده مستقل اند. 3. ریشه یابی علمی نیاز به متون، قواعد آواشناسی و تطبیق تاریخی دارد، نه �حدس و گمان�. - - -
پاسخ به SS: 1 - کسی که یارای گفتگوی درست و منطقی را ندارد به سفسطه گری روی می آورد . 2 - در ایران زبان شناسان بزرگی در مورد زبانهای باستانی و هندو اروپایی تحقیق نموده و نگارشهایی داشته اند : دکتر ابراهیم پورداوود - مهرداد بهار ( فرزند ملک الشعرای بهار ) - احسان یارشاطر - احمد تفضلی - صادق کیا - ژاله آموزگار - یوسف مجیدزاده - جلال خالقی مطلق - پرویز ناتل خانلری - فرشید دلشاد و . . . ... [مشاهده متن کامل]
عزیز دل برادر زبان هندو اروپایی یعنی چی یعنی قفقاز اوکراین روسیه ایران هند و . . . . . کلمه ای که قبلا هم گفتم اما متاسفانه ناراحتیتون باعث حذف حرفام میشه کلمه آشکار بود ... [مشاهده متن کامل]
که در هندو اروپایی هم موجوده وقتی شما بدون منبع نمیتونی این کلمه رو ریشه یابی کنی و مجبوری بری سراغ منابع اما تورک بدون منابع میتونه ریشه این کلمه رو دربیاره چون که ساخت خودشه اینه فرق تورک و بقیه این زبان رو تورک ها ساختن
در جواب علامه ده" یک اصطلاح عامیانه فارسی است که به فردی اشاره دارد که خود را دانشمند و آگاه به همه چیز می داند، اما در واقع اینطور نیست و اطلاعاتش سطحی یا اشتباه است این ادعا چند اشتباه تاریخی و علمی جدی دارد که می توان با استناد به منابع معتبر روشن کرد. اجازه بدهید قدم به قدم بررسی کنیم و منابع علمی هم بیاورم: ... [مشاهده متن کامل]
- - - ادعای اول: �زبان هندو - اروپایی قدیمی ترین زبانی است که زبان های فعلی به آن مربوط هستند� درست است که زبان های هندو - اروپایی خانواده ای از زبان ها هستند که شامل فارسی، انگلیسی، اسپانیایی، روسی و بسیاری زبان های اروپایی و آسیای جنوب غربی می شوند. اما قدیمی ترین زبان بشر نیستند! زبان هندو - اروپایی قدمت ش به حدود ۴–۵ هزار سال پیش بازمی گردد. قبل از آن، زبان های غیر هندو - اروپایی در خاورمیانه، آفریقا و آسیا وجود داشتند ( مثل سامی، دراویدی و زبان های آفریقایی - آسیایی ) . منبع معتبر: Fortson, Benjamin W. Indo - European Language and Culture: An Introduction. 3rd edition. Wiley - Blackwell, 2010. Mallory, J. P. , & Adams, D. Q. The Oxford Introduction to Proto - Indo - European and the Proto - Indo - European World. Oxford University Press, 2006. - - - ادعای دوم: �اولین بار خارجی ها آمدند و از روی تشبیه کلمات معنی ساختند، ایرانی ها هیچ منبعی نسازند� این حرف کاملاً اشتباه و تحریف آمیز است. واقعیت این است که: 1. ایرانی ها از دوران باستان متون و سنگ نوشته هایی به زبان های اوستایی، فارسی باستان و پهلوی داشتند که خودشان به تحلیل زبان و معانی می پرداختند. نمونه: اوستا ( دین زرتشتی ) ، کتیبه های هخامنشی ( دری و فارسی باستان ) . 2. بررسی زبان هندو - اروپایی در عصر مدرن توسط دانشمندان اروپایی انجام شد، اما این بررسی، مطالعه و مستندسازی نبودن تاریخ و زبان ایرانی را نفی نمی کند. منابع معتبر: Kent, R. G. Old Persian: Grammar, Texts, Lexicon. American Oriental Society, 1953. Windfuhr, Gernot. The Iranian Languages. Routledge, 2009. - - - ادعای سوم: �پس منابع ایرانی غیر واقعی هستند و الکی خسته می شوید� این هم ادعای غلط است. منابع ایرانی باستانی و معتبر هستند و هزاران سال تاریخ و فرهنگ ایرانی را نشان می دهند. حتی تحلیل زبان شناسی مدرن از روی سنگ نوشته ها و متون باستانی انجام شده و صحت آن توسط منابع جهانی تأیید شده است. نمونه ها: کتیبه های داریوش و خشایارشا در بیستون، نقش جهان و تخت جمشید متون اوستایی و پهلوی که ساختار زبانی بسیار دقیق دارند - - - جمع بندی کوتاه 1. زبان هندو - اروپایی قدیمی ترین زبان بشر نیست. 2. ایرانیان منابع زبانی و متنی باستانی خودشان را داشتند و کاملاً معتبر هستند. 3. مدعیان �همه چیز از خارجی ها آمد� یا �منابع ایرانی غیر واقعی است� هیچ پایه علمی ندارند و نادیده گرفتن آثار باستانی و منابع معتبر جهانی است. - - -
یه بار یه حرفی گفتم اما کسی جوابی نداشت من گفتم زبان هندو اروپایی قدیمیترین زبانی هست که زبان فعلی هم بهش مربوطه اولین بار خارجی ها اومدن از روی تشبیه کلمات معنی پیدا کردن پس هیچ ایرانی نیومده منبع بسازه ... [مشاهده متن کامل]
ایرانی ها بعدا رو این موضوع تمرکز کردن پس منابع ما احتمال غیر واقعی بودنش زیاده الکی خودتونو خسته نکنید
سر واژه ای فارسی و برگرفته از واژه �sar� در فارسی میانه و به معنای بالا و رئیس و کله می باشد این واژه به شکل �sarah� در اوستایی و �sara� در فارسی باستان کاربرد داشته است . این واژه با واژه های �śiras� سانسکریت - �k�rā� و �kranion�یونانی - �caput� لاتین - �capital� � crown�انگلیسی هم ریشه می باشد . ... [مشاهده متن کامل]
این واژه به شکل سرسری �serseri� و به معنای بی بند و بار در ترکی کاربرد دارد .
این متن نمونه ای از تحریف و جعل زبان شناسی است که در فضای مجازی به نام "اثبات ترکی بودن همه چیز" پخش می شود. اجازه بدهید قدم به قدم و با منابع معتبر بررسی کنیم. - - - ۱. واژهٔ �سَر� در زبان های ایرانی ... [مشاهده متن کامل]
�سر� یک واژهٔ بسیار کهن هندواروپایی است و در اوستایی ( زبان دینی زرتشتیان ) و سانسکریت وجود داشته است: اوستایی: sarə - = �سر، بالای بدن� ( Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch, 1904 ) سانسکریت: śiras = �سر� ( Mayrhofer, Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen, 1992 ) در فارسی باستان و سپس فارسی میانه ( پهلوی ) هم sar آمده است. در یونانی باستان هم وام واژه از ریشه هندواروپایی دیده می شود: kara - ( سر، کله ) . 👉 بنابراین �سر� یک واژه هندواروپایی–ایرانی است، نه ترکی. - - - ۲. واژه های ترکی برای �سر� در ترکی کهن و ترکی معاصر، واژهٔ اصلی برای �سر� baş است ( نه سر ) . ترکی باستان: baš = سر ( Clauson, An Etymological Dictionary of Pre - Thirteenth - Century Turkish, 1972 ) ترکی امروزی: baş = سر، بالا، آغاز. تنها در برخی لهجه ها ( مثل آذری امروز ) ترکیبی مثل sermək ( پخش کردن، گستردن ) یا s�r�mək وجود دارد، اما آن ها هیچ ربطی به واژهٔ �سر = head� در فارسی ندارند. - - - ۳. بازی با جملات جعلی جمله هایی مثل: > منی نمنوه سریمه سریماخ ساختگی هستند. در ترکی معیار ( استانبولی، یا ترکی باستان ) چنین ساختار یا معنایی وجود ندارد. حتی در لهجهٔ آذری هم این ها فقط بازی زبانی هستند. برای نمونه: �سَرینین آتاسینا لعنت� هم یک ترکیب ترکی–فارسی قاطی شده است و هیچ سند قدیمی ندارد. - - - ۴. معادل در فارسی کاربر جعلی پرسیده: > معادل �منی سریمه� در فارسی چیست؟ اولاً �منی سریمه� اساساً ترکی درست و معنادار نیست. اگر منظورش "به سرم زد" یا "سرم را تکان دادم" باشد، در فارسی همان عبارت روشن وجود دارد: �به سرم زد� �سرم را تکان دادم� �چیزی روی سرم انداختم� - - - ۵. جمع بندی �سر� واژه ای ایرانی - هندواروپایی است، ریشه اش در اوستایی و سانسکریت و پهلوی وجود دارد. در ترکی اصیل، واژهٔ baş به کار می رود، نه �سر�. عبارت هایی مثل �منی سریمه� یا �سریماخ� ساخته و پرداخته فضای مجازی است، نه زبان شناسی علمی. منابع معتبر: Bartholomae, Altiranisches W�rterbuch, 1904. Mayrhofer, Etymologisches W�rterbuch des Altindoarischen, 1992. Clauson, An Etymological Dictionary of Pre - Thirteenth - Century Turkish, 1972. - - -
سر واژه ای تورکیست ما تورکا میگیم منی نمنوه سریمه باشوا سری سریماخ سرینین آتاسنا لعنت مثل قرقره ای نخش رو سریماخ میکنیم
پُر از
سر راست . سرراست. سرراسته. راست. راستا. سرراستی. راستش. راستان. سر راستانه:مستقیم. مستقیما.
سر وندی برای نشان دادن جدایی و استقلال چیزی سرخدایی=دولت مستقل سرزمین=قاره سردار سررشته سرجدا سر = اضافه باقی چند سر میدهی =چند اضافه میدهی این دزدان بیپدر هیچی سر نهشتند هرچه سراید تو ببر
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
سر=دمپایی پای آزادگان نیابد سُر. رودکی کیک دریاچهٔ من افکندی وینکت سنگ اوفتاده به سر خشک ریشی گری کری نکند هان وهان چاردست و پای شتر انوری واژ پهلوی سرموگ/چرموگ/سرموج/سرموز=پایپوش//دمپایی. سرگر=کفشگر
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�کپوkapu� به معنی سر ( آناتومی بدن ) است. از آنجا که ایران خاستگاه زبانهای هند واروپایی است این واژه نیز مانندبسیاری از واژگان دیگر وارد زبانهای اروپایی ( ایتالیایی ... [مشاهده متن کامل]
) شده وبه صورت �کپوcapo� به معنی سر به کارمیرود. درزبان لری علاوه بر سر، کله، کپوله و کپو نیز به کارمیرود. . . ایران خاستگاه زبانهای هند واروپایی
«سر» ( انگلیسی: Head ) فیلمی در ژانر موزیکال به کارگردانی باب رافلسون است که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد. • ویکتور ماتیور • تری گار • آنت فونیچلو • فرانک زاپا • تیموتی کری • دیوی جونز • مایکل نسمیت • میکی دولنز • مایک برنس • پیتر ترک • ویتو سکاتی
معنای دیگر سر sar در مازنی به معنای : باقی هستش! مثال: هیچی سَر نشتنه کا ! ترجمه: هیچی باقی نگذاشتن که !
ریشه ی واژه ی سِر در چَمِ راز:
سلیم سر: واژه ای فارسی به معنی خانه. سر سرا: سرانداز دروازه، ورودی خانه
واژه �سره� از دو واژک �سر� و �ه�ساخته شده است. واژک �–ِ - �که در سپیده دم پارسی دری �–َ - �به زبان می آمده و به �های ناگویا� نام برآورده، به جا مانده از �اک� ( ak ) در زبان پهلوی و �اکَ� ( aka ) در زبان اوستایی است. ( فرهنگ وندهای…، ص۲۴۶ ) ( نامه ی باستان ، جلد اول )
واژه سر کاملا پارسی است سره گونه ای از زبان پارسی استزبان پارسی کنونی بازماندهٔ زبانی کهن است که در طول تاریخ، واژگان بسیاری از زبان های دیگر وام گرفته و بسیاری از واژگانش فراموش شده اند؛ برای همین بخش بزرگی از دستور زبان پارسی کنونی و واژگان آن، ریشه در زبان های پارسی میانه و پارسی باستان دارد. ... [مشاهده متن کامل]
منبع. https://www. britannica. com/topic/Persian - language . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . https://www. encyclopedia. com/history/asia - and - africa/ancient - history - middle - east/persian - language
پارسی سَره یا پارسی سره گونه ای از زبان پارسی استزبان پارسی کنونی بازماندهٔ زبانی کهن است که در طول تاریخ، واژگان بسیاری از زبان های دیگر وام گرفته و بسیاری از واژگانش فراموش شده اند؛ برای همین بخش بزرگی از دستور زبان پارسی کنونی و واژگان آن، ریشه در زبان های پارسی میانه و پارسی باستان دارد. ... [مشاهده متن کامل]
منبع. https://www. britannica. com/topic/Persian - language . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . https://www. encyclopedia. com/history/asia - and - africa/ancient - history - middle - east/persian - language
سر - واژه سر وسرنا و سور یاصور ( صور اسرافیل, بیشترین شهرت اسرافیل به خاطر شیپور اوست که همیشه آن را بر لب دارد و قرار است در روز رستاخیز با دمیدن در آن مردگان را زنده کند ) سر همریشه با شاخ گوزن که از بن ریشه هندواروپائی ker - یاسر که از آن واژهای کراتین keratin و شاخی شدن پوست cornification و در انگلیسی شاخ horn مشتق شده. در سانسکریت سرنگم stngam یا شاخ و در اوستا سرا یا سره، در لاتین کرنو cornu یا شاخ و در یونانی کرنون . karnon ... [مشاهده متن کامل]
Online etymology - Proto - Indo - European root meaning "horn; head, " with derivatives referring to horned animals, horn - shaped objects, and projecting parts. It is the hypothetical source of/evidence for its existence is provided by: Sanskrit srngam "horn; " Persian sar "head, " Avestan sarah - "head; " Greek karnon "horn, " koryne "club, mace, " koryphe "head; " Latin cornu "horn, " cervus "deer; " Old English horn "horn of an animal; " Welsh carw "deer. "
نام تعدادی از اعضای بدن به انگلیسی: head = سر neck = گردن shoulder = شانه arm = بازو chest = قفسه سینه armpit = زیر بغل nipple = نوک سینه elbow = آرنج ... [مشاهده متن کامل]
forearm = ساعد back = کمر stomach = شکم، معده navel / belly button / tummy button = ناف waist = دور کمر small of the/one's back = گودی کمر hip = باسن، ناحیه کنار باسن buttocks = باسن ❗️لطفا دو کلمه ی hip و buttocks را در گوگل سرچ کنید تا تفاوت بین این دو را با تصاویر بهتر متوجه شوید leg = پا groin = کشاله ران thigh = ران knee = زانو shin = ساق پا calf = نرمه ساق پا heel = پاشنه پا instep = روی پا sole = کف پا ankle = مچ پا، قوزک پا arch of the foot = قوس پا، گودی کف پا
#سر واژه سر از ریشه ایران باستان کرهاس *ćŕ̥Has و واژه آریایی *śr̥H�s سرهاس که در اوستا به ریخت سرا . sāra در امده است. این واژه امروزه به ریخت سر بکار میرود. واژه سر به ریخت *ker - � ( 1 ) در آمده و وارد زبان اروپاییان شده است. ... [مشاهده متن کامل]
این واژه به ریخت karnon در یونان باستان در آمد و واژه امروزی horn را ساخته است. کره ker در زبان پارسی و آریایی به چم جنگ هم می باشد. و هنگامی که با نای در آمیخته میشود به چم کرنای بکار میرود. این واژه در واژگان انگلیسی امروزی مانندhorn و cornو zurna و hors دیده می شود https://en. m. wiktionary. org/wiki/سرنا#Persian https://www. etymonline. com/word/*ker - #etymonline_v_52641 @aryairan
قسمتی از بدن ( قسمت بالایی بدن ) ، اول هر چیزی به انگلیسی:head
سُر ( sorr ) ، لَب گویش فارسی جیرفت
گیوه
سَر ( Sər ) در زبان ترکی فعل امر به معنی پهن کن از مصدر سَرماق ( Sərmaq ) به معنی پهن کردن سُر ( Sor ) در زبان ترکی فعل امر به معنی بمک و بپرس از مصدر سُرماق ( Sormaq ) به معنی مکیدن و پرسیدن
( اصطلاح ) چیزی سر فلان کس شدن ، مثال: اونا محبت سرشون نمی شه!
سِر =راز اَسرار =راز ها
به کسره سین و تشدید را. از ماده سرر. به معنی پنهان کردن موضوعی در دل می باشد، خفا، پنهانی
جادو گردی
۱. [سَر] : کله - Head ۲. [سِر / سِرّ] : شُل و مُل - آدم بی انرژی - بی حس و حال - بی جون - کسی که کُند هست و انرژی زیادی از خودش صرف نمیکنه برای انجام کاری - فِرز نیستش مثال : انقدر سِرّ نباش. وقتی صدات میکنم سریع باید بیای اینجا. نه اینکه بزاری دو ساعت دیگه بیایی ... [مشاهده متن کامل]
۳. [ سِرّ ] : یعنی راز . خیلی با هم میگن این دو واژه رو. یعنی بصورت : سِرّ و راز به انگلیسی معادلش میشه secret یا mystery ۴. [ سُر ] : یعنی لیز و لَزِج. اصلا سُر خوردن معروفه. یعنی لیز خوردن. به انگلیسی میشه slippery
هر ساله ملکه بریتانیا به خاطر خدماتی در زمینه های مختلفی چون موسیقی، هنر، نمایش و. . . به تعداد زیادی از افراد، نشان افتخار اعطا می کند. این نشان ها و مدال ها عالی ترین رتبه امپراتوری بریتانیا و دارای ... [مشاهده متن کامل]
سلسله مراتب هستند که از پایین ترین درجه یعنی MBE به عنوان عضو رتبه امپراتوری شروع می شود و بعد OBE درجه افسر رتبه امپراتوری، CBE فرمانده، درجه بالاتر شوالیه یا بانو و بالاترین درجه شوالیه عالی صلیب یا بانوی عالی صلیب است.
سر با ضم س ، علاوه بر معانی مختلف ، در گویش بعضی از شهرهای استان کرمان مانند جیرفت ، کهنوج ، ریگانو . . . به معنی لب نیز کاربرد دارد . مثلا سرت را به دندان بگیر . . .
سر ( sor ) : [ اصطلاح چوپانی ] این کلمه همان سهر فارسی به معنی قرمز است و به بزی گفته میشود که به این رنگ باشد.
راز، مترادف اسرار
مترادف:راز جمع:اسرار
سَر : افزون بر ، علاوه بر ، بر افزون ، بعلاوه بگفتم که : چندین بر این سر نهم همه نیکویها به دختر دهم معنی مصراع اول : به او گفتم چند برابر افزون بر آن را من خودم می دهم . دکتر کزازی در مورد این واژه می نویسد :《" بر . . . سر نهادن" کما بیش برابر است با " سر دادن" که در پارسی امروز بکار می رود و از آن بهایی بر افزون خواسته می شود که در برابر کالایی ، برای بدر راندن ِ دیگر خواستاران ا ز میدان و بدست آوردن آن ، می پردازند. 》 ... [مشاهده متن کامل]
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۴۷.
سِرّ ( جان پنهان ) secret soul
سَرُ دُوْر چیزی بودن یا سر دور کاری بودن، در گویش شهرستان بهاباد به معنای سر در کاری ( چیزی ) نهادن ( کردن ) ؛ پرداختن بدان مثال فلانی سر دور روضه داره تگ میاد یا هست.
سرsar /علاوه بر معانی که ذکر شد معنی /روی/ هم می دهد. مثال سر پنجه، سر میز، گذاشتن نان سر سفره
در گویش شهرستان بهاباد، سُرُمُرُ گُندِه به فردی سالم و تندرست بی غم وغصه و خوش اطلاق می شود.
سَر علاوه بر معانی گفته شده به عربی به معنای راه رفتن و از سیر هست.