سخن گفتن


    speak
    talk
    to speak
    to talk

مترادف ها

address (فعل)
مخاطب ساختن، درست کردن، خطاب کردن، نشانی دادن، قراول رفتن، دستور دادن، اداره کردن، عنوان نوشتن، سخن گفتن، متوجه کردن

discourse (فعل)
ادا کردن، سخن گفتن، سخنرانی کردن

speak (فعل)
سخن گفتن، گفتگو کردن، صحبت کردن، سخنرانی کردن، حرف زدن، تکلم کردن، دراییدن

talk (فعل)
سخن گفتن، حرف زدن، مکالمه کردن

remark (فعل)
سخن گفتن، ملاحظه کردن، اظهار داشتن، اظهار نظریه دادن

say (فعل)
سخن گفتن، گفتن، بیان کردن، صحبت کردن، اظهار داشتن، حرف زدن

converse (فعل)
سخن گفتن، صحبت کردن، محاوره کردن، مذاکره کردن، سخنرانی کردن، سر و کار داشتن با

پیشنهاد کاربران

بیان
لب ترکاندن
سخن گفتن= لب تر کردن
گپ زدن
حدیث از چیزی گفتن
مخفف کلمه I don’t know idk که معنیش میشه من نمی دونم
مخفف کلمه oh my god omg که یعنی وای خدای من ( زمانی که تعجب میکنید این جمله را به کار میبرید ) !:]
تکلم. حرف زدن. سخندان. سخن. کلام.
ایراد کردن
نطوق

بپرس