سخن سنج

/soxansanj/

    critic

مترادف ها

critic (اسم)
نقاد، منقد، نقدگر، کارشناس، نکوهشگر، سخن سنج، انتقاد کننده

verbalist (اسم)
سخن سنج، منقد کلمات

پیشنهاد کاربران

صراف سخن: سخن شناس
کان سخن ما و زر خویش داشت
هر دو به صراف سخن پیش داشت
کز سخن تازه و زرّّ کهن
گفت چه به؟ گفت سخن به، سخن
معدن سخن ما و طلای خویش را با هم پیش سخن شناس برد و گفت از طلای خالص و سخن نو کدام بهتر است جواب داد سخن نو بهتر است، فقط سخن نو
...
[مشاهده متن کامل]

شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص ۲۳۹.

ادیب، سخن گزار، سخن پرداز، شاعر، سخن شناس، منتقد، نقاد

بپرس