سخاوتمند

/sexAvatmAnd/

    liberal
    free
    freehanded
    largehearted
    lavish
    munificent
    openhanded
    openhearted
    princely
    handsome
    liberally
    unsparing
    expansive
    unsparingly

مترادف ها

noble (صفت)
اشرافی، سخاوتمند، نجیب، اصیل، ازاده، خاص، با شکوه، خوش طینت، شریف، خوش ذات

big-hearted (صفت)
مهربان، خیر، صمیمی، سخی، سخاوتمند، گشاده دل

charitable (صفت)
مهربان، خوشدل، خیریه، سخی، سخاوتمند، دستگیر

munificent (صفت)
کریم، سخاوتمند، بخشنده

bounteous (صفت)
فراوان، سخی، سخاوتمند، بخشنده، باسخاوت، پربرکت، راد

lavish (صفت)
حراج، سخاوتمند

magnanimous (صفت)
سخاوتمند

free-handed (صفت)
سخی، سخاوتمند، راد، دست باز، گشاده دست

great-hearted (صفت)
سخاوتمند، با جرات، قویدل

forgiving (صفت)
سخاوتمند، غفور

open-handed (صفت)
سخاوتمند، بخشنده، گشاده دست

high-minded (صفت)
مغرور، سخاوتمند، خوش طینت، بامناعت، بزرگ منش

large-hearted (صفت)
مساعد، سخاوتمند، بخشنده، همدرد، نظر بلند

whole-souled (صفت)
سخاوتمند

پیشنهاد کاربران

سخاپیشه . [ س َ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) آنکه پیشه ٔ او سخا باشد. مرد با کرم و سخاوت . سخی . بسیار جوانمرد : مردیست سخاپیشه و مردیست عطابخش با خلق نکوکار بکردار و بگفتار. فرخی . این زین دین امیر سخاپیشه تا مرادر مجلس تو کدیه ٔ دستار پیشه شد. سوزنی .
خردرچمن
دست و دلباز
دست و دلباز
کلاهبرداری
مهدوکودک
کلکسیون
عالی همت. [ هَِ م ْ م َ ] ( ص مرکب ) آنکه همت عالی دارد. بلندهمت و شریف. بزرگوار. کریم و سخی. جوانمرد. ( ناظم الاطباء ) :
گر از شمشیر برگردی نه عالی همتی سعدی
تو کز نیشی بیازردی نخواهی انگبین رفتن.
سعدی.
باهمت، بخشنده، جواد، جوانمرد، سخی، کریم، گشاده دست، مکرم، واهب، دست و دل باز
generous

Generous

بپرس