ستیز

/setiz/

    conflict
    contention
    contest
    disagreement
    fight
    opposition
    quarrel
    strife
    struggle
    polemic
    variance

فارسی به انگلیسی

ستیز جو
aggressive, quarrelsome, pugnaciously

ستیز جویانه
querulously, contentiously

ستیز جویی
truculence, contentiousness

ستیز دوست
polemicist, trigger-happy

ستیز منافع
conflict of interest

ستیز کردن
fight, skirmish

مترادف ها

hate (اسم)
تنفر، نفرت، ستیز، دشمنی، غل، اکراه

hatred (اسم)
تنفر، بیزاری، نفرت، ستیز، دشمنی، عداوت، کینه، غل، بغض

quarrel (اسم)
پرخاش، پیکار، نزاع، ستیز، مجادله، ستیزه، بهی، خصومت، دعوا، دعوی، مرافعه، گله، اختلاف

violence (اسم)
تندی، شدت، سختی، ستیز، بی حرمتی، جبر، خشونت، چیرگی، فشار، ستم، زور، بیدادگری، اشتلم

affray (اسم)
غوغا، سلب ارامش مردم، نزاع، ستیز

contention (اسم)
نزاع، ستیز، مجادله، ستیزه، مباحثه، مشاجره، مغایرت، درگیری

antagonism (اسم)
ستیز، خصومت، ستیزگی، ضدیت، مخالفت، هم اوری، اصل مخالف

contest (اسم)
ستیز، مشاجره، دعوا، رقابت، مسابقه

anger (اسم)
ستیز، خشم، عصبانیت، غضب، غیظ، براشفتگی، برافروختگی، خلم

animosity (اسم)
ستیز، دشمنی، خصومت، عداوت، کینه، شهامت، جسارت، ستیزه جویی، ستیزگی، ضدیت

scuffle (اسم)
غوغا، نزاع، ستیز، مشاجره، جنجال، کشمکش

injustice (اسم)
ستیز، حیف، ظلم، ستم، ستمگری، بیداد، بی عدالتی، بی انصافی

mix-in (اسم)
ستیز

punch-up (اسم)
ستیز

پیشنهاد کاربران

شاید بپرسید {سِتیز} در پارسی بر آمده از چیست؟
ما در اوستایی {استیج:stij} را به چَمِ {ستیز} داشتیم که به روشنی {ستیز} بر آمده از آن است.
ما همچنین در پیِ آن، واژه یِ {ستیجَ:stija} را به چَمِ {ستیزه، جنگ} داشتیم.
...
[مشاهده متن کامل]

در اینجا نِکش ( =نقش ) {اَ:a} در {ستیجَ:stija} را در می یابیم که برابر {ه} می باشد.
پَسگَشت:
رویه ی {1450} از نِبیگِ {فرهنگ واژه های اوستا ) ، نسک سوم
بِدرود!

ستیز
برابرواژگان هنرهای پنجگانه ( صناعات خمس ) :
فَرنود: بُرهان.
فَرنودیک: بُرهانی.
فَرنودآور: مُبرهِن.
ستیز: جدل.
ستیزیک: جدلیّ.
ستیزگر: مُجادل.
فریب: مغالطه.
فریبیک: مغالطیّ.
...
[مشاهده متن کامل]

فریب گر: مُغالط.
سخنوری: خطابه.
سخنوریک: خطابیّ.
سخنور: خطیب.
سَرواد: شعر.
سَردادیک: شعریّ.
سَروادگو: شاعر.
پارسی توان واژه سازی بالایی دارد: )

storm of swords
مجادله، جنگ، رزم، دعوا، جدل، حرب، کشمکش، دشمنی، عناد، ستیزه
ستیز تجارت خشم بود
ناسازگاری ملاقات جنگ
میگن غریبی وغریب نوازی
تو دلم میگم آقای نجیب نوازم
تو آزادی و من هم غریب بی آشیونم
. . .

مجادله
جنگ، دعوا
جدل

بپرس