ستودن


    admire
    applaud
    commend
    eulogize
    magnify
    praise
    venerate
    sing
    to praise

فارسی به انگلیسی

ستودن بسیار
extol, tout

ستودن چاپلوسانه
adulate

مترادف ها

eulogize (فعل)
تشویق کردن، ستودن، ستایش کردن، مداحی کردن، مدح کردن

praise (فعل)
ستودن، ستایش کردن، چاپلوسی کردن، علم کردن، ریشخند کردن، لاف زدن، خوشامد گویی کردن، تعریف کردن، تمجید کردن، تمجید و ستایش کردن، نیایش کردن

worship (فعل)
ستودن، پرستش کردن، ستایش کردن، پرستیدن، عبادت کردن

adore (فعل)
عشق ورزیدن، ستودن، پرستش کردن، ستایش کردن

commend (فعل)
ستودن، ستایش کردن

extol (فعل)
ستودن، بلند کردن، ارتقاء دادن، اغراق گفتن

glorify (فعل)
ستودن، ستایش کردن، علم کردن، تجلیل کردن، تعریف کردن از، تکریم کردن، مشهور کردن، بر جسته کردن، جلال دادن

glory (فعل)
ستودن، بالیدن، درخشیدن، فخر کردن، شادمانی کردن

پیشنهاد کاربران

ستایش
تمدّح
وصف
مدح . . . ثنا . . . ستودن . . . . . ستایش کردن . . . . . . .
ستودن:
دکتر کزازی در مورد واژه ی ستودن می نویسد : ( ( ستودن در ریخت ستوتن stūtan در پهلوی به کار می رفته است. ) )
خرد را و جان را که داند ستود
و گر من ستایم که یارد شنود
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 185 )
ستودن :خدا همیه منه
تعریف و تمجید
ثتا

بپرس