erase (فعل)پاک کردن، محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، ستردن، اثار چیزی را از بین بردنscrape (فعل)پاک کردن، زدودن، تراشیدن، خراشیدن، پنجول زدن، ستردن، خاراندن، خراشاندن، خست کردن، با ناخن و جنگال خراشیدنscrub (فعل)تمیز کردن، خراشیدن، مالیدن، ستردن، خراش دادن، مالش دادنobliterate (فعل)پاک کردن، سربه سر کردن، محو کردن، زدودن، ستردن، معدوم کردن، ناپدید ساختنshave (فعل)رنده کردن، تراشیدن، صاف کردن، ستردنraze (فعل)بریدن، محو کردن، تراشیدن، ویران کردن، ستردنefface (فعل)پاک کردن، محو کردن، زدودن، ستردن، خود را تحت الشعاع قرار دادنrase (فعل)محو کردن، تراشیدن، خراشیدن، له کردن، ستردن، با خاک یکسان کردن، خراش دادن
سِتَردن = بیهوش شدن ، غش کردن ، به زمین افتادنآریاییواژه هندو اروپایی ستردن با سترون و استر ( قاطر، یابو ) و sterileاز یک ریشه است.+ عکس و لینک