سبیل

/sebil/

    way
    road
    manner
    cause
    mustache
    mustachio
    moustache

فارسی به انگلیسی

سبیل به سبیل
close together, with moustaches close to each other

سبیل چخماقی
handlebar mustache

سبیل چنگیزی
walrus mustache

سبیل گذاردن
to wear a moustache

سبیل گربه و شیر
whisker

سبیل کسی را چرب کردن
to grease the palm of a person

سبیل کسی را دوددادن
to give it to someone hot

مترادف ها

mustache (اسم)
سبیل

mustachio (اسم)
سبیل، بروت

palpus (اسم)
سبیل، شاخک حساس، زائده بند بندی

moustache (اسم)
سبیل

پیشنهاد کاربران

موضوعی جالب در فرهنگ و تاریخ ایران پرداخته که نیاز به تحلیل دقیق با استفاده از منابع معتبر دارد. در ادامه، به تحلیل واژه �سبیل�، جایگاه فرهنگی آن در سنت جوانمردی، و تحولات تاریخی مربوط به زورخانه و فرهنگ لوتی گری در دوره پهلوی و پس از آن می پردازم.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
🧔🏻 �سبیل� در زبان و فرهنگ
1. ریشه واژه �سبیل�
واژهٔ �سبیل� ( یا �سبل� در عربی ) از عربی وارد فارسی شده و در عربی به معنای "راه، طریق، مسیر" است. در قرآن نیز بارها واژه �سبیل� به معنای راه هدایت، راه خدا، یا مسیر زندگی آمده است.
مثال: �فی سبیل الله� = در راه خدا.
در فارسی اما �سبیل� ( با کسره ی "س" ) بیشتر به صورت اسم خاص برای �موی بالای لب� استفاده شده است.
📚 منابع:
دهخدا، لغت نامه: ذیل واژه �سبیل� و �سبل�.
قرآن کریم، سوره های مختلف ( مثلاً توبه: 60 )
2. سبیل در فرهنگ جوانمردی
در فرهنگ ایرانی، به ویژه در میان پهلوانان زورخانه ای و لوتیان، گذاشتن سبیل نمادی از:
جوانمردی
مردانگی
خیرخواهی مردم
دوری از ریا و وابستگی به قدرت بوده است.
در واقع، سبیل برای آنان چیزی فراتر از ظاهر بود؛ نمادی از هویت، شرافت و تعهد اجتماعی.
📚 منابع پژوهشی:
میراث فرهنگی جوانمردی در ایران، علی بلوکباشی
فرهنگ لوتی گری و پهلوانی در ایران، ژاله آموزگار
�جوانمردی در ادبیات عرفانی ایران�، پژوهش های عرفانی، دانشگاه تهران
- - -
🏋🏻‍♂️ زورخانه، مرشد، و گود
زورخانه به عنوان نهاد فرهنگی - ورزشی، مرکز تربیت �پهلوانان� بود:
مرشد ( همان طور که فرمودید پدرتان مرشد کلاسیک زورخانه بودند ) با خواندن اشعار حماسی و عرفانی مثل شاهنامه یا اشعار مولانا و حافظ با دستگاه های موسیقی ایرانی ( شور، سه گاه، چهارگاه و. . . ) به ورزشکاران انرژی می داد.
گود زورخانه جایی برای تمرین فیزیکی و اخلاقی بود.
📚 منابع معتبر:
�پهلوانی و زورخانه در فرهنگ ایران�، محمدحسن سمسار
�ورزش باستانی ایران�، رضا خادم الذاکرین
- - -
🔥 تضاد با قدرت و نقش در مبارزه با استبداد
در دوره رضاشاه و محمدرضا شاه، فرهنگ لوتی گری ابتدا مورد حمایت در برخی محله ها بود ( برای حفظ نظم و نفوذ محلی ) ، ولی بعدها با شکل گیری نهادهای امنیتی مانند ساواک و مخصوصاً با قدرت گرفتن افرادی چون نعمت الله نصیری ( رئیس ساواک ) ، بسیاری از لوتیان مورد تهدید قرار گرفتند، چون با زور و ظلم حاکم سازگار نبودند.
افراد مشهوری مانند طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی، به عنوان نمادهای لوتی گری شناخته شدند که در نهایت در جریان مخالفت با حکومت پهلوی اعدام شدند. گفته می شود طیب حاج رضایی در ماجرای ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ از قیام امام خمینی حمایت کرد و به همین دلیل اعدام شد.
📚 منابع مستند:
خاطرات ارتشبد حسین فردوست، جلد اول
�از کاخ شاه تا زندان اوین�، خاطرات حسین شریعتمداری
روزنامه های اطلاعات و کیهان، سال های 1342–1357 ( برای اسناد مربوط به طیب و اسماعیل رضایی )
- - -
🎭 نتیجه گیری
سبیل در فرهنگ ایرانی تنها یک مدل موی صورت نیست؛ نماد یک مکتب اخلاقی و اجتماعی است.
فرهنگ جوانمردی با مفاهیمی چون دفاع از مظلوم، صداقت، گذشت، و مردانگی پیوند دارد.
پهلوانان و لوتیان، به ویژه تا دهه ۱۳۴۰، در محله های ایران جایگاهی مردمی و تأثیرگذار داشتند، ولی با گسترش نهادهای امنیتی و سرکوب، به حاشیه رانده شدند.
شما به درستی اشاره کرده اید که آن ها بدون وابستگی به قدرت و ثروت، حامی مظلوم بودند؛ و این جنبه از تاریخ اجتماعی ایران هنوز هم الهام بخش بسیاری از مردم است.
- - -

سبیل =سلک ومسیر وطریق است جوانمردان قدیم همه سبیل میگذاشتندکه یعنی جوانمرد ولوتی وندار یعنی عاری از مکر وفریب ومال دنیا هستند و در هر محل و هرصنفی وهرگذری این جوانمردان سبیلی خیلی از مامور انتظامی که حامی
...
[مشاهده متن کامل]
استبداد است بداد مظلوم بدون خشونت می رسیدند و حکومت رضاشاه ومحمدرضا شاه تا زمانیکه در هرمحله ومنطقه به این جوان مردان و پهلوانان متکی بود اقتدار داشت و با آمدن نصیری رئیس ساواک که از مرحوم شهید طیب حاجی رضایی و اسماعیل رضایی چون سینی سپند را جلو زایشگاه رضا پهلوی بدستش داده بود در تهران آن دو لوتی و درشهرستانها لوتیان دیگر که که شامل و نادر سبزواری را دربن بست منتهی بکوچه الداغی شمالی در دروازه عراق در بغل تیر چوبی چراغ برق با چاقو بقصد کشت چماق داران نصیری زدند و برد تا اینکه چهل سال پیش اول انقلاب که زیاد پیر شده بودندبا عباسعلی مرشد وکربلایی فریدون که میاندار گود ورزشخانه بود بدیدن مرحوم پدرم که مرشدکلاسیک زورخانه یعنی هرروز اشعار ورزشی را بیک دستگاهی میخواند ودر ابتدای کار هم می گفت امروز با دستگاه شور یا سگاه یاچهارگاه به شما انرژی میدهم خداوند تمامشان را رحمت فرماید

سبیل. [ س َ ] ( ع اِ ) راه و طریق. ( غیاث ) . راه. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ) ( ترجمان تربیت عادل بن علی ص 56 ) . راه یا راه روشن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . ج ، سُبُل. نحو. روش. رسم : با مردم بر سبیل تواضع نمودن و خدمت کردن نیکو رفتی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 396 ) . حقا که این ، من از خویشتن میگویم بر سبیل نصیحت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 685 ) . و سبیل قتلغتکین حاجب بهشتی آن است که بر این فرمان کار کنند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 118 ) . میشکانات ، ناحیتی از نیریز است و سبیل آن هم سبیل نیریز است در همه احوال. ( فارسنامه ابن البلخی ص 132 ) . و ده هزار مرد از ایشان بعهد عضدالدوله در خدمت او بودند بر سبیل سپاهی. ( فارسنامه ابن البلخی ص 141 ) . اکنون بعض از آئین ملوک عجم یاد کنیم بر سبیل اختصار. ( نوروزنامه ) .
...
[مشاهده متن کامل]

منبع. لغت نامه دهخدا

بروت
شارب
مجموعه “رامان سفیر آکام” با برند “رامان لینگو” نقش مهمی در ارائه خدمات آموزش آنلاین و آزمون های آنلاین بین المللی زبان در ایران ایفا می کند. این مجموعه با برگزاری آزمون های معتبر جهانی، مسیر دستیابی زبان آموزان به اهداف تحصیلی و شغلی را هموار می سازد.
1. موی بالای دهان
2. راه - روش - طریق - شیوه
سَبَیل: ذو سَبَلة طویلة = طویل الشارب.
کاملاً عربی هست.
با
فی سَبِیل الله . . .
اشتباه نگیر!
سَبِیل: سُبُل:طریق - مَسلک
سبیلسبیل
سبیل، شارِب، موی پشتِ لب یا بُروت ( به انگلیسی: Moustache ) مویی است که بر بالای لب فوقانی می روید. موی چانه و گونه ریش نام دارد. در طول تاریخ سبیل چخماقی نشان بارز مردانگی بوده است. سبیل همچنین نشانه ای دینی به شمار می رود. در آیین یارسان، سبیل به عنوان یک نشانهٔ مذهبی دارای حرمت است و به ویژه سبیل بلند، یک مرد پیروی یارسان را از غیر یارسان متمایز می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

نوجوانی دورهٔ آغاز رشد موهای صورت در مردان است و این فرایند از سبیل آغاز می شود. اگرچه همانند بسیاری از فرایندهای بیولوژیک، ممکن است این امر نیز بسته به عوامل ژنتیکی و محیطی تفاوت داشته باشد.
اگرچه اصلاح صورت، ممکن است به دوران نوسنگی بازگردد، ولی قدیمی ترین سندی که برداشتن سبیل به تنهایی دلالت می کند، تصویری از یک سوارکار ایرانی مربوط به ۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و بر روی فرش پازیریک است.
در نقش برجسته های باستانی ایران هخامنشی، مادها و پارس ها با ریش تصویر شده اند و تراشیدن ریش و سبیل برای مردان و همچنین بریدن گیسوی زنان فقط به عنوان یک تنبیه و مجازات انجام می شده است. با کاهش اهمّیت ریش در دوران اشکانیان و ساسانیان، سبیل از ارج و رونق برخوردار گردید. با حملهٔ اعراب به ایران، مجدداً مردان به رسم عربان به گذاشتن ریش روی آوردند. در دوره مغول ها، ریش موقتاً اعتبار خود را از دست داد و سبیل چنگیزی مد شد.
در دوره صفویان، شاه اسماعیل یکم به داشتن سبیل های دراز مفتخر بوده و با نمایش آنها، قدرت نمایی می نموده است. شاه عباس کبیر نیز از ریش دل خوشی نداشت و بر اساس فرمانی که ابتدا به دربار ابلاغ و سپس عمومی شد، همه مردان از جمله روحانیون مکلف به تراشیدن ریش خود شدند. شاعری درباری ماده تاریخ این فرمان را به این شکل به نظم درآورده است.
که بر این اساس، سال این ریش تراشی ( تراش مویم به حساب ابجد ) ۹۹۷ محاسبه می شود. سال عمومی شدن این حکم ۱۰۰۷ بوده است. علاقه شاه عباس به سبیل گذاشتن مردان به حدی بود که حقوق و دستمزد سپاهیان، به طول سبیل آنان مرتبط شد. بدین ترتیب، سبیل های بلند و از بناگوش آویخته رونق یافت. گاه اضافه حقوق سبیل به مردم ولایتی حواله می شد و همین حواله موجب شد اصطلاح «باج سبیل» شکل بگیرد.
اگرچه در دوره افشاریه و زندیه، پادشاهان ایران ریش داشته اند، ولی در دوره قاجار سبیل مجدداً اهمیت خود را بازیافت. در دوره سلطنت ناصرالدینشاه و حکومت کامران میرزا بر تهران، عساکر تهران سبیل هایی به اشکال مختلف داشتند. با کاسته شدن اهمیت سبیل، برخی پادشاهان معاصر مانند احمدشاه و محمدرضا پهلوی ریش یا سبیل نداشتند.

سبیلسبیلسبیلسبیل
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/سبیل
واژه سبیل
معادل ابجد 102
تعداد حروف 4
تلفظ sebil
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [مٲخوذ از عربی: سبلت]
مختصات ( سَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی sebil
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
واژه نامه آزاد
در بلوچستان نامی مردانه است .
سِبِیل : سبیل ، بی کار، رایگان، هر چیزی که در راه خدا در دسترش همگان بگذارند و همه از آن بهره ببرد، وقف، نامی مردانه .
lip shield ( n. )
( US ) a moustache
lip rug ( n. ) [rug n. 1 ( 1 ) ]
( US black ) a moustache
سبیل ممکن است=سلطه باشد
نفی سبیل = نفی سلطه = عدم سلطه پذیری
سند و مدرک
هر که او را جرمی نتوان شناخت برو سبیلی نباشد.
کلیله و دمنه
بر سَبیل تلطّف= از روی مهربانی
بر سبیل= از روی _ به دلیلِ
چپق، پیپ ؛ در عوض سیگار ، سبیل می کشیدیم : کتاب سیاحت شرق
شارب، بروت، سبلت | جاده، راه، صراط، طریق، قربانی، نذر، وقف، روش، شیوه، طریقه، روا، مباح
سبیل پای کردن چیزی: آن را پیش پای انداختن و پی سپر کردن
هرکه جز بندگیت رای کند
سر خود را سبیل پای کند
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 517 )
راه
شارب
[سِ - بی - ل] مویی که بالای دهان مردان و گاهی هم زنان می روید. در طول تاریخ ایران زمین، سبیل نشانی بارز از مردانگی بوده و داشتن سبیل الزامی بوده است. برای مثال شاه اسماعیل صفوی با نشان دادن سبیل های درازش،
...
[مشاهده متن کامل]
قدرت نمایی می کرده است. ولی با گذر زمان و با رشد و نمو غرب نمایی در ایران، از اهمیت سبیل کاسته شد. شاید احمد شاه قاجار را بتوان نخستین شاه ایرانی نام برد که هیچ گاه ریش و سبیل نگذاشت٠ در ایران امروز سبیل تزیینی شده است و بستگی به سلیقه مرد دارد که بخواهد سبیل خود را بزند یا نگاه دارد.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)