سبک کردن


    alleviate
    lighten
    mitigate

فارسی به انگلیسی

سبک کردن خود
demean

مترادف ها

mitigate (فعل)
تخفیف دادن، خرد کردن، خرد ساختن، سبک کردن، تسکین دادن

simplify (فعل)
مختصر کردن، سبک کردن، تسهیل کردن، ساده کردن، اسان تر کردن

alleviate (فعل)
ارام کردن، کم کردن، سبک کردن

lighten (فعل)
کاستن، سبک کردن، روشن کردن، درخشیدن، سبکبار کردن، راحت کردن، مثل برق درخشیدن، تنویر فکر کردن

ease (فعل)
سبک کردن، ازاد کردن، راحت کردن

attenuate (فعل)
سبک کردن، لاغر کردن، رقیق کردن، ضعیف شدن، نازک کردن، تقلیل دادن، دقیق شدن، معتدل کردن، تضعیف کردن

پیشنهاد کاربران

بپرس