سبقت

/sebqat/

    precedence
    antecedence
    lead
    overtaking and passing

فارسی به انگلیسی

سبقت جستن بر
to take precedence of, to get the start of, to anticipate, toforestall

سبقت طلبی
one-upmanship

سبقت گرفتن
cap, outdistance, outmatch, overhaul, to overtake and pass

سبقت گرفتن در رانندگی
overtake

سبقت گرفتن در مسابقه
overtake

مترادف ها

advance (اسم)
پیشرفت، مساعده، پیش روی، جلو بردن، پیش پرداخت، پیش قسط، سبقت، ربون

lead (اسم)
راهنمایی، سبقت، رهبری، تقدم، سر پوش، مدرک، هدایت، راه آب، سرب، شاقول گلوله، پیش افت

precession (اسم)
پیش روی، سبقت، تقدم، انحراف مسیر، تغییر جهت محور جسم گردند

antecedence (اسم)
پیش روی، سبقت، تقدم، پیشی

overtaking (اسم)
سبقت

overtake (اسم)
سبقت

precedence (اسم)
سبقت، برتری، تقدم، پیشی، امتیاز، اولویت، حق تقدم

advantage (اسم)
سبقت، مزیت، برتری، سود، منفعت، فایده، صرفه، حسن، تفوق، بهتری

supremacy (اسم)
سبقت، برتری، تفوق، بلندی، افراشتگی

dominance (اسم)
سبقت، نفوذ، تسلط، غلبه، سلطه

پیشنهاد کاربران

وقتیکه ازهمه سبقت میگیری؛ متوجّه خواهی شد که تنهائی وکسی همراهت نیست!
وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدینَةِ رَجُلٌ یَسْعی‏ قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلینَ20
جلو زدن٬رقابت کردن٬پیشی گرفتن
سبقت : [اصطلاح شبکه ریلی] پیش افتادن یک وسیله نقلیه ریلی از دیگری را که در یک جهت حرکت می نمایند سبقت می نامند .
پیشدستی، پیشی، تقدم، مسابقه، پیشی گرفتن

بپرس