سبقت جستن برto take precedence of, to get the start of, to anticipate, toforestallسبقت طلبیone-upmanshipسبقت گرفتنcap, outdistance, outmatch, overhaul, to overtake and passسبقت گرفتن در رانندگیovertakeسبقت گرفتن در مسابقهovertake
advance (اسم)پیشرفت، مساعده، پیش روی، جلو بردن، پیش پرداخت، پیش قسط، سبقت، ربونlead (اسم)راهنمایی، سبقت، رهبری، تقدم، سر پوش، مدرک، هدایت، راه آب، سرب، شاقول گلوله، پیش افتprecession (اسم)پیش روی، سبقت، تقدم، انحراف مسیر، تغییر جهت محور جسم گردندantecedence (اسم)پیش روی، سبقت، تقدم، پیشیovertaking (اسم)سبقتovertake (اسم)سبقتprecedence (اسم)سبقت، برتری، تقدم، پیشی، امتیاز، اولویت، حق تقدمadvantage (اسم)سبقت، مزیت، برتری، سود، منفعت، فایده، صرفه، حسن، تفوق، بهتریsupremacy (اسم)سبقت، برتری، تفوق، بلندی، افراشتگیdominance (اسم)سبقت، نفوذ، تسلط، غلبه، سلطه
سبقت: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:پیشی ( دری ) پرپت parpat ( اوستایی: پئیری پت pairipat ) فرویس farvis ( اوستایی: fravis ) .وَ ما کانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فیما فیهِ یَخْتَلِفُونَ19لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظی ... [مشاهده متن کامل] أَمْ حَسِبَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْکُمُونَ4take over. . . سِبقَت ( فارسی معاصر ) : تَجاوِز ( عربی ) سِبقَة ( عربی ) : مُسابقةبا این کلمات اشتباه نگیرید:صبغةسبغةصبقةثبغةثبقةثقبةصغبةثاقبةصاغبةسابقة. . .سبقتوقتیکه ازهمه سبقت میگیری؛ متوجّه خواهی شد که تنهائی وکسی همراهت نیست!وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدینَةِ رَجُلٌ یَسْعی قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلینَ20جلو زدن٬رقابت کردن٬پیشی گرفتنسبقت : [اصطلاح شبکه ریلی] پیش افتادن یک وسیله نقلیه ریلی از دیگری را که در یک جهت حرکت می نمایند سبقت می نامند .پیشدستی، پیشی، تقدم، مسابقه، پیشی گرفتن+ عکس و لینک