سبزی

/sabzi/

    vegetables
    legume
    (fresh)vegetables
    greens
    greenness
    plant
    vegetable
    verdure
    veg

فارسی به انگلیسی

سبزی پاک کردن
to flatter or toady, to curry favour with someone

سبزی پاک کن
flatterer, fawner, sycophant

سبزی پختنی
potherb, pot-herb

سبزی چاشنی
fines herbes

سبزی خام خرد کرده با سس
crudits

سبزی خوردن
fines herbes

سبزی دار
containing vegetables or greens

سبزی فروش
greengrocer, green-grocer

سبزی کار
keeper of a vegetable garden

سبزی کاری
market gardening, market-garden, vegetable garden, kitchen-garden

مترادف ها

greenery (اسم)
سبزه، گلخانه، سبزی، گیاهان سبز

vegetable (اسم)
نبات، سبزی، گیاه، رستنی

legume (اسم)
نیام، سبزی، بنشن، بقولات، گیاه خوردنی

verdure (اسم)
سبزه، سرسبزی، سبزی، تازگی سبزیجات

greens (اسم)
سبزی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی سبزی از ریشه ی واژه ی سبز و ی فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

سبزیسبزیسبزیسبزی
به کُردی: سَوْزی sawzī

بپرس