سبزه

/sabze/

    brunette
    grass
    verdure
    green brunet
    pasture
    green
    olive
    grass-plot
    green raisins
    of an olive complexion
    of adark complexion

فارسی به انگلیسی

سبزه تند
swarthy

سبزه زار
greensward, verdure, meadow, grass-plot

سبزه قبا
greenfinch

سبزه مار
grass snake

مترادف ها

grass (اسم)
چمن، سبزه، علف، ماری جوانا

green (اسم)
چمن، سبزه، رنگ سبز، ترو تازه

brunet (اسم)
سبزه

brunette (اسم)
سبزه

greenery (اسم)
سبزه، گلخانه، سبزی، گیاهان سبز

vert (اسم)
سبزه، رستنی، گیاه سبز در جنگل

verdure (اسم)
سبزه، سرسبزی، سبزی، تازگی سبزیجات

grass plot (اسم)
چمن، سبزه، قطعه زمین علفزار

recently grown beard (اسم)
سبزه

dark-colored (صفت)
سبزه

tawny (صفت)
تیره، سبزه، گندم گون، سبزه رو، اسمر، زرد مایل به قهوه ای

dark-coloured (صفت)
سبزه

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی سبزه از ریشه ی واژه ی سبز و ه فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

سبزهسبزهسبزهسبزه
اشتو. . . .
علف. . . .
Brunet
Swarthy
Tawny
سبزه: در پهلوی سبزگ sabzag بوده است .
( ( ز پویندگان هر چه بد تیزرو
خورش کردشان سبزه و کاه و جو ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 254. )

گیاه
olive skinned ( اشاره به رنگ پوست )

بپرس