rub (فعل)پاک کردن، ساییدن، مالیدن، ساییده شدن، اصطکاک پیدا کردنfret (فعل)کج خلقی کردن، جویدن، ساییده شدن، جور بجور کردن، گلابتون دوزی کردن، اخم کردن، پوست را بردن، وهوی های کردن، رنگ امیزی کردنerode (فعل)ساییدن، فاسد کردن، خوردن، ساییده شدن، فرساییدن