سایرین


    others
    other people

مترادف ها

rest (اسم)
سامان، استراحت، اسایش، نتیجه، باقی، باقی مانده، تکیه، رستی، بقایا، فراغت، تجدید قوا، سایرین، دیگران، الباقی، موقعیت سکون

remainder (اسم)
باقی، باقی مانده، پس مانده، فضله، سایرین

پیشنهاد کاربران

شخصی که در سایه میرینه
سوایر. [ س َ ی ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ سایرة : امثله توقیعات او در اقطار جهان چون سوایر امثال و شوارد اشعار منتشر شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ) . رجوع به سائر شود.

بپرس