abide (فعل)ماندن، ایستادگی کردن، پایدار ماندن، ساکن شدن، ایستادن، منتظر شدن، وفا کردن، تاب اوردن، ساکن بودنdwell (فعل)ساکن شدن، ساکن بودن، اقامت گزیدن، سکنی کردنinhabit (فعل)ساکن شدن، مسکن گزیدن، منزل کردن، سکنی گرفتن در، بودباش گزیدن در، اباد کردنreside (فعل)ساکن شدن، ساکن بودن، سکونت کردن، مستقر بودن، اقامت داشتن، مسکن داشتن، مقیم شدنindwell (فعل)ساکن شدن، اشغال کردن، جا گرفتن، جایگیر شدنhabit (فعل)ساکن شدن، اراستن، جامه پوشیدن، زندگی کردن
قرار گرفتنمقام کردنرکود، سکناگزیدن، جا گرفتن، مسکن گزیدن، اقامت کردن، متوطن شدن، مقیم شدن، مستقر شدن، استقراریافتن، ماندگار شدن، ایستادن، متوقف شدن، بی حرکت ماندن، آرام شدن، تسکین یافتنرکود+ عکس و لینک