[pottage or soup with verjuice]
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
کیسه، کیف، ساک، خورجین، چنته، جوال
کیسه، ساک، جوال، یغما، خیک، خیگ، گونی، غارتگری، پیراهن گشاد و کوتاه، شراب سفید پر الکل و تلخ
ساک
پیشنهاد کاربران
ساک به معنی کیسه و وسیله حمل وسایل مسافرت در زبان فارسی از واژه فرانسوی با واژه ساکشین به معنی کشیدن و مکیدن همریشه می باشد . چون ساک ها معمولا دارای چرخ هستند و می توان آنها را روی زمین کشید بدون توجه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
معنی آن در فارسی ساک نامیده شد . امروزه هم بیشتر ساک ها چرخ دار هستند و بدون برداشتن ، روی زمین کشیده می شوند .
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی








بسیار جالب بود قوم های سکایی عالی تشریح کردید. سپاسگزارم
در کارچان ( فارسی دوانی ) به سقف دهان ساک گفته می شود .
ساک در فارسی به معنی کیف چرمین برای محافظت از وسایل است و در بعضی از کلمات به ریخت شاک و شک نمایان میشود
در مناطق کوهپایه ای شرق املش ورحیم ابادساک با تخفیف سک بمعنی دهان بود البته درحال حاضر ازاین کلمه در محاورات خیلی کم استفاده میشود بدرود