accident-prone
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
تصادف، حادثه، پیش امد، سانحه، اتفاق، واقعه ناگوار، پا، تصادف اتومبیل، مصیبت ناگهانی، صفت، صرف، عارضه، شیی ء
حادثه، پیش امد، سانحه، اتفاق، عارضه، سرگذشت، روی داد، واقعه
سانحه، تصادفات
سانحه، سختی، فلاکت، بدبختی، مصیبت، بلاء، فاجعه، بیچارگی
پیشنهاد کاربران
ترکیبی نادر از خرابیها حساب نشده یا سست محاسبه شده که حادثه مخرّب واقع میشه یا به فاجعه جبران ناپذیر میپیوست.
و عوام اسمش گذاشتن اتفاق .
در مهندسی معنی برای اتفاقی بودن وجود ندارد؛ یا خطاکاری یا کم کاری یا بی اطلاع کافی یا عدم تخصص بودن یااشتباه محاسباتی یا . . .
و عوام اسمش گذاشتن اتفاق .
در مهندسی معنی برای اتفاقی بودن وجود ندارد؛ یا خطاکاری یا کم کاری یا بی اطلاع کافی یا عدم تخصص بودن یااشتباه محاسباتی یا . . .
سانحه یعنی صحنه سازی عمد ب تشخیص دادگاه یا هر نهادی و عمد، حادثه یعنی پیش آمد غیر عمد طبیعی و فرقش در دادگاه و نهاد پیگیرکننده معلوم میشه
🇮🇷 واژه ی برنهاده: دُشآمد 🇮🇷
نیازمند یادکرد هست که واژه ی بدآمد همتای واژه ی حادثه هست نه سانحه!
نیازمند یادکرد هست که واژه ی بدآمد همتای واژه ی حادثه هست نه سانحه!
سانحه:[اصطلاح نظامی] برآیند و اثر حادثه که موجب بروز تلفات جانی، خسارات مالی، نابودی خدمات ضروری و . . . . . . میشود.
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )
دانشنامه دفاعی ( نحن صامدون )
بدآمد
آهو یا پرنده ای که از سمت راست به چپ بگذرد که به فال بد گیرند. ( به هنگام صید و شکار )