ساقط شدنfall, tumble, to laps, to cease to be validساقط کردنto render null, to invalidate, to deprive or bereave
پایین مرتبهحذف ، دوردر پارسی " شخیدن " در نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو . شخید = ساقط کرد + عکس و لینک