ساری

/sAri/

    communicable
    contagious
    infectious
    sari
    flowing
    circulating
    sari or saree

مترادف ها

transmissible (صفت)
قابل انتقال، ساری، مسری، انتقال پذیر، قابل سرایت، فرافرستادنی، فرستادنی

virulent (صفت)
تند، تلخ، ساری، مسری، بدخیم، کینه جو، زهراگین

catching (صفت)
جاذب، فریبنده، ساری، واگیر، مسری

infectious (صفت)
ساری، واگیر، مسری، فاسد کننده، عفونی، سام

contagious (صفت)
ساری، واگیر، مسری، واگیردار

pestiferous (صفت)
مضر، ساری، مسری، ازار دهنده، عفونی، طاعون اور، فاسد کننده اخلاق دیگری

پیشنهاد کاربران

چرا ساری هم به چمار مرکز فرماندهی / جاری و روان / زرد میباشد با هم ریشه یابی میکنیم
سُر / شُر => سُرسُره // شُرشُر آب / شُرآب که بعدها شراب خوانده شد = چیزی ک مارا به جریان میاندازد / آب شرب = آب جاری شده / خود جاری که از ساری / شاری آمده / شار الکتریکی = جریان الکتریکی
...
[مشاهده متن کامل]

سار / شار مانند ابشار / افشار ( طبقه بالا دستان = اف = بالا و شار = جریان => جریان و گروه بالایی )
شارع / شرعی / مشروع و مشتقات آن اشاره به جریان یافتن جمعیت = شارع و شرعی = چیزی را به ما جریان انداختن و . . . . .
شعر که از سُر / شُر آمده یعنی چیزی را به زبان جاری ساختن که در سروده میبینیم که از سُر ود آمده ( مانند نمود = نم ( از نما آمده ود / خمود = خم ود و . . . ) پس سرود میشود جاری ساختن و سرایش نمونه دیگر جاری و ساری ساختن است پس این از اینکه چرا ساری همان جاری و جریان است ( همچنین مجری و اجرا از دیگر مشتقات آنها میباشند )
چرا ساری در ترکی زرد میشود؟ نام گذشته ساری زارتاگارتا بوده که با دگریخت ت به د میشود زارداگاردا که اگر ساده بگوییم میشود زردگَرد که کلا / گرد ( جرد از دیگر اشکال ساخت یافته گرد به معنای شهر است ) پس زردگرد میشود شهر زرد ( به دلیل داشتن برخی از گَوَن های زرد رنگ که برای زنبور های عسل ( که به آن ماز میگویند ( به گفته برخی مازندران یعنی جایگاه ماز که یک گونه زنبور بوده ) بسیار مفید بوده به اینک اثر چندانی از این گونه گیاهی باقی نمانده )
پس دلیل اینکه به ترکی ساری میشود زرد از اینجا آمده که این شهر به شهر زرد معروف بوده و چون نامش ساری بوده برای دیگران ساری شده شهر زرد همانطور که یونانیان به آن زارتاگارتا میگفتند یعنی شهر زرد ام نام اصلی آن ساری بوده و لقبش شهر زرد
چرا ساری مرکز فرماندهی چَمِش ( معنی ) دارد؟
چون در این جاری شدن که افشار یا افسار میگفتند طبقه بالا دستان ( افشار یا افشاریان که طبقه بالا دستان خود را مینامیدند ) افسار کار را در دست داشتند ( افسار یعنی کار بالا و مهم و نشانه کنترل بوده ) پس یک معنای و اصطلاح دیگر افسار = کنترل یا مرکز فرماندهی شد در صورتی که اف = بالا و سار = جاری شده معنا دارد اما در گذر زمان اینطور کاربرد یافت ( مانند افسر = رییس )
دستکم بخش زیادی از واژه هایی که به اشتباه گمان میرفت عربی باشند را ریشه یابی کردیم . بخش زیادی از واژه های عربی ایرانی می باشد منتها بادی به درستی و با دقت بالا به اصل آن برسیم.
با سپاس
لایک نداشت اینهمه واژه یابی ؟

ما در زبان ترکی برای کلمه زرد که فارسی است ساری می گوییم
ساری ( تلفظ راهنما·اطلاعات ) که به پایتخت بهار نارنج مشهور است یکی از پرجمعیت ترین و بزرگ ترین شهرهای شمال ایران است و پایتخت پیشین ایران و مرکز استان مازندران و شهرستان ساری است. شهر ساری پرجمعیت ترین و بزرگترین شهر استان مازندران به شمار می رود. بر مبنای آخرین داده های جغرافیایی بیشترین درازای شهر ساری ۲۱, ۳ کیلومتر است. باداب سورت ساری به عنوان دومین میراث طبیعی شهر ساری در کشور به ثبت رسیده است ساری همچنین با قدمتی ۶۰۰۰ ساله یکی از قدیمی ترین شهرهای ایران محسوب می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

به مردم اهل ساری، سارَوی گفته می شود. شهر ساری واقع در کوهپایه های رشته کوه البرز دارای دو ناحیه دشتی و کوهپایه ای می باشد و ارتفاع آن تا ۵۴ متر بالاتر از سطح دریا می باشد. آب و هوای شهر ساری در تابستان ها معتدل و نمناک و در زمستان ها نسبتاً سرد و مرطوب است. این شهر با برخورداری از کوه، جنگل و دریا معمولاً دارای آب وهوای معتدل و مرطوب است. گرچه در مقایسه با سایر شهرهای مازندران، ساری هوای ملایم تری دارد، ولی طبق آمار سال های اخیر، بارندگی در ساری کاهش یافته است. جمعیت غیربومی ساری کم است. اکثریت مردم ساری از قومیت طبری هستند و به گویش ساروی که گویشی از زبان مازندرانی است سخن می گویند، مردم ساری رسماً مسلمان و پیرو مذهب شیعه دوازده امامی می باشند.
پیشینه زندگی در ساری به دوران مس سنگی برمی گردد و کاوش های باستان شناسی صورت گرفته در ساری منجر به کشف سفالهای ۶۰۰۰ ساله و ابزارهای سنگی شد. ساری در دوران صفویان مورد توجه بیشتری قرار گرفت. در دوران قاجاریه، آقا محمد خان قاجار، بنیانگذار دودمان قاجار در نوروز سال ۱۱۵۱ خورشیدی در ساری مدعی سلطنت بر ایران شد و ساری را پایتخت خواند. اما سرچشمه شکوفایی و پیشرفت این شهر پس از قاجاریان بوده است. نظام شهری نوین ساری از دوران پهلوی آغاز شد و ساری از نخستین شهرهای ایران بوده است که ساخت راه آهن سراسری ایران در آنجا آغاز گشت. پس از پایان جنگ جهانی دوم توسعه ساری ادامه یافت و ساری کانون پذیرش جمعیت شد. این شهر دارالملک تاریخی مازندران است.
ساری به دلیل قرار گرفتن در شاهراه مسیر ارتباطی شرق به مرکز ایران از اهمیت خاصی برخوردار است. این شهر از شمال به دریای خزر و از جنوب نیز به جنگل و رودخانه ختم می شود. همچون سایر شهرهای شمالی، ساری از تولیدکنندگان مرکبات و یکی از قطب های تولید برنج و فراورده های دامی کشور است.

ساریساریساریساریساری
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/ساری
این نام با همین گویش در سنسکریت به معنی شطرنج باز است. ( Williams Monier Monier. A Sanskrit - Englishe Distionary. Oxford 1964. صفحه 1109 ستون سوم )
در سال هزار و سیصد و نود و هشت یک بار از این شهر گذشتم و به فرح آباد رفتم
ساری شهری مازنی نشین در شمال ایران است. طبق تاریخ طبرستان نام ساری از نام سارویه پسر پادشاه طبرستان گرفته شده است ولیکن با توجه به وجود شهرها و روستاهای با نام سورک و اسرم و ساروکلا و غیر به نظر میرسد
...
[مشاهده متن کامل]
این نام کهن تر از این باشد. براساس گفته مورخان یونانی نام این شهر در گذشته سادراکراتا یا زادراکراتا بود که دورانی مرکز دو ولایت و ساتراپ هیرکانی و تپوریا محسوب میشد.

واژه ( ساری ) واژه ای پارسی است.
ساری از ریشه ( سر ) و به معنی سرای و مرکز فرماندهی است.
در اوستا واژه های ( سائیری ) و ( سارِم ) به معنی ( سرور ) و ( رییس ) آمده اند که مانند شهر ساری از ریشه ( سر ) هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

نام شهر اسرم در شرق ساری نیز از همین ریشه ( سر ) و به معنی مرکز فرماندهی است.
واژه ( ساری ) یا ( سرای ) را در نام سرای وان ( سارایوو ) پایتخت کشور بوسنی نیز می بینیم.
پَسگشت ( =Reference ) : برگه�55 از نبیگ ( ریشه شناسی واژگان شیرین ایرانی ) نوشته مجید قدیمی ( نوبت چاپ:یکم1401 ) .

ساری
ساری نام شهری در مازندران هست که یکی از مراکز طبرستان محسوب میشد و در دوران محمدخان قاجار پایتخت ایران بود.
ساروی نام یکی از طوایف قوم طبری میباشد که به زبان طبری صحبت میکنند.
ساروی به سکنه شهر ساری اطلاق میشود.
ساروی نام گویشی از زبان طبری ( مازندرانی ) میباشد.
از سرایت می آید و آنچه می تواند در دیگران هم کارساز گردد و رخنه کند
ساری ( Sari ) : در زبان آسامی به معنی عدد چهار است
ساری یعنی زرد به تورکی
زرد به تورکی
ده زبان دری افغانی به یک مریضی سرایت کننده میگوییم ساری
ساری ( Saree ) :یکی از مشهورترین انواع لباس هندی، ساری است که پوششی برای زنان است و با رنگ ها و تزیینات زیبا و خیره کننده ای که دارد در سرتاسر دنیا کاملا شناخته شده است.
به طور کلی این لباس از یک پارچه چهار تا نه متر دوخته نشده تشکیل شده است که زنان هندی آن را به شیوه های مختلف دور بدنشان می پیچیانند. یکی از رایج ترین شیوه های بستن این پارچه پیچاندن آن دور کمر است به طوریکه یک انتهای پارچه به صورت مورب روی سینه و شانه سمت مقابل قرار بگیرد. زیر پارچه ساری هم معمولا زنان پیراهن یا بلوزی می پوشند که کوتاه است و شکم را نمی پوشاند.
...
[مشاهده متن کامل]

ساری در زبان هندی نام لباس زنان هندوستان
ساری در ترکی به معنی رنگ زرد هست
ساری در زبان عربی به معنی جاری و روان
در ترکی به معنی زرد است.
در میمتد شهربابک به خوراک پخته شده جگر و روده و وشش گوسفند ودربعضی مواقع به گوشت پخته و سرخ شده گفته می شود
شهر ساری_ مرکز استان مازندران
نام شهری بسیار زیبا و بزرگ و زیباترین شهر مازندران

بمعنی باتشکر سپاس با اجازه شما ببخشید هم معنی میدهد که در ورزشهای رزمی از آن استفاده می کنند. در زبان لاتین هم معنی دارد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس