make (فعل)
انجام دادن، درست کردن، ایجاد کردن، بوجود اوردن، ساختن، باعی شدن، تصنیف کردن، تاسیس کردن، وادار یا مجبور کردن، گاییدن
craft (فعل)
ساختن
establish (فعل)
تصفیه کردن، تصدیق کردن، معین کردن، برقرار کردن، مقرر داشتن، ساختن، فراهم کردن، تاسیس کردن، دایر کردن، بناء نهادن، بر پا کردن، کسی را به مقامی گماردن، شهرت یا مقامی کسب کردن
forge (فعل)
جلو رفتن، کوبیدن، ساختن، جعل کردن، اسناد ساختگی ساختن، اهنگری کردن
fake (فعل)
وانمود کردن، ساختن، پیچیدن، حلقه کردن، جا زدن
form (فعل)
قالب کردن، پروردن، ساختن، بشکل در اوردن، تشکیل دادن، سرشتن، شکل گرفتن، فرم دادن، متشکل کردن
found (فعل)
پایه زدن، ریختن، قالب کردن، ساختن، ساختمان کردن، تشکیل دادن، تاسیس کردن، بر پا کردن، بنیاد نهادن، ذوب کردن، قالب ریزی کردن
produce (فعل)
زاییدن، ایجاد کردن، تولید کردن، ارائه دادن، ساختن، عمل اوردن، بسط دادن
create (فعل)
ایجاد کردن، ساختن، فراهم کردن، خلق کردن، افریدن، ناگهان ایجاد شدن، سرشتن
construct (فعل)
ایجاد کردن، ساختن، بناء کردن، ساختمان کردن
prepare (فعل)
مجهز کردن، اماده کردن، ساختن، تعبیه کردن، مستعد کردن، فراهم نمودن، مهیا ساختن، اماده شدن، تدارک دیدن، پستاکردن، تمهید کردن
model (فعل)
ساختن، شکل دادن، طراحی کردن، نمونه قرار دادن، مطابق مدل معینی در اوردن
build (فعل)
درست کردن، ساختن، بناء کردن، ساختمان کردن
manufacture (فعل)
تولید کردن، ساختن، عمل اوردن، جعل کردن
fashion (فعل)
درست کردن، ساختن، بشکل در اوردن
invent (فعل)
ساختن، اختراع کردن، جعل کردن، تاسیس کردن، از خود در آوردن، ابداع کردن، از پیش خود ساختن، چاپ زدن
compose (فعل)
درست کردن، ساختن، سرودن، تصنیف کردن
falsify (فعل)
ساختن، تحریف کردن، دست بردن در، باطل ساختن، تزویر کردن
fabricate (فعل)
ساختن، از خود در آوردن، تقلید و جعل کردن، بافتن و از کار در آوردن