ساحر

/sAher/

    enchanter
    magician
    necromancer
    sorcerer
    spellbinder
    warlock
    wizard

فارسی به انگلیسی

ساحر و حکیم باشی در برخی قبایل بدوی
witch doctor

مترادف ها

necromancer (اسم)
غیب گو، ساحر

conjuror (اسم)
چشم بند، ساحر، جادو گر، ادم تردست

conjurer (اسم)
حقه باز، ساحر، جادو گر، ادم تردست

sorcerer (اسم)
ساحر، جادو گر

magician (اسم)
ساحر، جادو گر، مجوسی

theurgist (اسم)
ساحر، جادو گر، معجزه کننده

witchdoctor (اسم)
ساحر، جادوگر و طبیب

پیشنهاد کاربران

سحرآفرین . [ س ِ ف َ ] ( نف مرکب ) جادوگر و ساحر و افسونگر. ( ناظم الاطباء ) :
آئینه بردار و ببین آن غمزه ٔ سحر آفرین
با زهر پیکان در کمین ترکان خونخوار آمده .
خاقانی .
بر آن چشم سیه صدآفرین باد
...
[مشاهده متن کامل]

که در عاشق کشی سحر آفرینست .
حافظ.
گر چه طی شد روزگار دولت طومار زلف
از خط سحر آفرین خالی است دیوانش هنوز.
صائب ( از آنندراج ) .

ساحر:جادوگر ( مرد و زن )
ساحره:جادوگر ( زن )
سحار. . . . جادوگر . . . . . . کاهن . . . .
افسون ساز. [ اَ ] ( نف مرکب ) ساحر و عزائم خوان. افسون پرداز. افسون خوان. افسون گر. افسون پژوه. ( آنندراج ) .
افسونگر، جادوگر، سحار، کاهن، نفاث
جادوگر

بپرس