به صفحه های فلزی گفته می شود که کمی گود باشند. به ساج ها، ووک نیز می گویند که یکی از بهترین وسایل برای بردن به طبیعت و آشپزی در فضای بیرون هستند.
ساج نان یک صفحه فلزی گود است که برای پخت نان استفاده می شود. ساج ها معمولاً از جنس چدن، فولاد یا سفال هستند و می توان از آنها روی اجاق گاز، آتش هیزم یا ذغال استفاده کرد.
... [مشاهده متن کامل]
ساج نان یک صفحه فلزی گود است که برای پخت نان استفاده می شود. ساج ها معمولاً از جنس چدن، فولاد یا سفال هستند و می توان از آنها روی اجاق گاز، آتش هیزم یا ذغال استفاده کرد.
... [مشاهده متن کامل]
در گویشِ سیستانی به ساج میگن: تابهَ ( tāba ) یا: تاوهَ ( tāva ) و به نانی که روی ساج پخته میشه میگن: چَپات ( čapāt ) یا: کاغذی ( kāgaz - i )
ساج:تابه نان پزی. نانی پهن ونازک که روی ساج یا تابه پخته می شود. یوخا.
نمونه:بر سفره ساج وقیماق لقمه از پی لقمه بر می گرفتند. ( کلیدر ج۸ص ۲۱۶۹ ) //زیور مانده ی ساج ها راروی دست به درون آورد و روی صندوق. . . تُنُک کرد. ( کلیدر ج۸ص ۲۱۸۵ )
... [مشاهده متن کامل]
//دستادست کردن گرده های ساج ( کلیدر ج۸ص ۲۲۰۵ )
محمدجعفر نقوی
نمونه:بر سفره ساج وقیماق لقمه از پی لقمه بر می گرفتند. ( کلیدر ج۸ص ۲۱۶۹ ) //زیور مانده ی ساج ها راروی دست به درون آورد و روی صندوق. . . تُنُک کرد. ( کلیدر ج۸ص ۲۱۸۵ )
... [مشاهده متن کامل]
//دستادست کردن گرده های ساج ( کلیدر ج۸ص ۲۲۰۵ )
محمدجعفر نقوی
- درختی زیبا که چوب خیلی مرغوبی داره.
- درختی از خانواده و تیره شاه پسند
- درختی از خانواده و تیره شاه پسند
ساج/ s�dj:نان، خمیر را برسانی یا بر حلبی پهن کنند و روی آتش اجاق بپزند.
مانند: اول بگذار این ساج ها را از زیر دست و پا جمع کنم.
کلیدر
محمود دولت آبادی
ساج - بر وزن کاج. تابه ی نان پزی را نیز گفته اند، و آن آهنی باشد پهن که نان تنک را بر بالای آن بزنند.
... [مشاهده متن کامل]
برهان قاطع
تالیف: محمد حسین بن خلف تبریزی
به اهتمام دکتر محمد معین
ساج sāj :تابه فلزی بزرگی برای نان پزی.
در زبان های آذری، کردی، لری، ارمنی، گیلکی و گویش های دماوندی، نایینی، قمی، بختیاری، تربت حیدریه، سمنانی و سیرجانی این واژه به همین معنی به کار می رود.
فرهنگ واژگان آذری
فیروز منصوری
نشر هَزار کرمان
ساج/ sāj ( ا. ) : نوعی نان ( نگ ) تاب دله نان
تاب دله نان/tāb dələnān ( ا. مر. ) نوعی نان که در تابه سرخ کنند.
فرهنگ واژگان تبری
زیر نظر: جهانگیر نصری اشرافی
ساج [ا. ] ۱ - ساج، تابه، تاوه. ۲ - ورقه چدنی یا آهنی که روی آن نان می پزند.
مانند: اول بگذار این ساج ها را از زیر دست و پا جمع کنم.
کلیدر
محمود دولت آبادی
ساج - بر وزن کاج. تابه ی نان پزی را نیز گفته اند، و آن آهنی باشد پهن که نان تنک را بر بالای آن بزنند.
... [مشاهده متن کامل]
برهان قاطع
تالیف: محمد حسین بن خلف تبریزی
به اهتمام دکتر محمد معین
ساج sāj :تابه فلزی بزرگی برای نان پزی.
در زبان های آذری، کردی، لری، ارمنی، گیلکی و گویش های دماوندی، نایینی، قمی، بختیاری، تربت حیدریه، سمنانی و سیرجانی این واژه به همین معنی به کار می رود.
فرهنگ واژگان آذری
فیروز منصوری
نشر هَزار کرمان
ساج/ sāj ( ا. ) : نوعی نان ( نگ ) تاب دله نان
تاب دله نان/tāb dələnān ( ا. مر. ) نوعی نان که در تابه سرخ کنند.
فرهنگ واژگان تبری
زیر نظر: جهانگیر نصری اشرافی
ساج [ا. ] ۱ - ساج، تابه، تاوه. ۲ - ورقه چدنی یا آهنی که روی آن نان می پزند.
ساج ( Sac ) :در زبان ترکی نام نوعی تابه چدنی گرد که در آن نان و غذا می پزند
ساج چوره یی ( Sac ��rəyi ) :در ترکی به معنی نان ساجی که در آذربایجان متداول است، یوخا هم گفته می شود
ساج قاوورماسی ( Sac qavurması ) :نام نوعی غذای سنتی ترکی که در بین ترکان آذربایجان و ترکیه متداول است
... [مشاهده متن کامل]
ساج بالیغی ( Sac balığı ) :در ترکی به معنی ماهی ساجی، از غذاهای سنتی میانه آذربایجان
ساج آراسی ( Sac arası ) :نام نوعی شیرینی سنتی کشور ترکیه
ساج ایچی ( Sac i�i ) :نام نوعی غذای محلی اردبیل آذربایجان
ساج چوره یی ( Sac ��rəyi ) :در ترکی به معنی نان ساجی که در آذربایجان متداول است، یوخا هم گفته می شود
ساج قاوورماسی ( Sac qavurması ) :نام نوعی غذای سنتی ترکی که در بین ترکان آذربایجان و ترکیه متداول است
... [مشاهده متن کامل]
ساج بالیغی ( Sac balığı ) :در ترکی به معنی ماهی ساجی، از غذاهای سنتی میانه آذربایجان
ساج آراسی ( Sac arası ) :نام نوعی شیرینی سنتی کشور ترکیه
ساج ایچی ( Sac i�i ) :نام نوعی غذای محلی اردبیل آذربایجان
ساج:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "ساج " می نویسد : ( ( ساج درختی است بلند و به اندام که چوبی سخت و گرانبها دارد. این واژه در بنیاد هندی است. در بیت زیر بالای رودابه با تشبیه رسا به ساج تشبیه شده است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( ز سر تا به پایش به کردار عاج
به رخ چون بهشت و به بالای ساج ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۴٠٠ . )
دکتر کزازی در مورد واژه ی "ساج " می نویسد : ( ( ساج درختی است بلند و به اندام که چوبی سخت و گرانبها دارد. این واژه در بنیاد هندی است. در بیت زیر بالای رودابه با تشبیه رسا به ساج تشبیه شده است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( ز سر تا به پایش به کردار عاج
به رخ چون بهشت و به بالای ساج ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ص ۴٠٠ . )