سائل

/sA~el/

    beggar
    friar
    pauper
    panhandler

مترادف ها

beggar (اسم)
سائل، گدا، گرفتار فقر و فاقه

mendicant (اسم)
سائل، گدا، درویش، دربدر

loafer (اسم)
ولگرد، سائل، ادم عاطل و باطل، پرسه زن

maunder (اسم)
سائل

moocher (اسم)
سائل

asking (صفت)
خواهان، خواستار، سائل

fluid (صفت)
سائل، روان، سیال، ابگونه، نرم وا بکی

liquid (صفت)
سائل، روان، سیال، ابگونه، پول شدنی، چیز ابکی، نقد شو، سهل وساده

پیشنهاد کاربران

سئوال کننده نیاز، نیاز مند، متکدی، و گدا، ، ، در فرهنگ ایران زمین برای انسان حرمت و احترام قائل بودند و لذا برای حفظ آبروی نیازمند واژگان را در لفافه عربی می پیچیدند که افراد خاصی متوجه شوندچون در قدیم
...
[مشاهده متن کامل]
این همه واژه عربی فقد نزد افراد باسواد کاربرد داشت یادم هست که کودک که بودم مادری آمد نامه برای پسرش در سربازی بود بنویسمهرچه او میگفت من همان رامی نوشتم

دریوزه . . . . . . گدا . . . . تکدی . . . . .
نیازمند، درخواست کننده
فقیر، گدا، متکدی، پرسشگر، پرسنده، پاسخگو

بپرس