زیور

/zivar/

    decoration
    jewel
    ornament
    pendant
    (set of) ornaments

فارسی به انگلیسی

زیور الات
charm, jewelry

زیور الات قلابی
gewgaw

زیور برای چشم بد
amulet

زیور برای دفع بلا
amulet

مترادف ها

ornament (اسم)
زینت، ارایش، پیرایه، زیور

jewel (اسم)
جواهر، گوهر، زیور، سنگ گرانبها

jollity (اسم)
کیف، خوشی، عیاشی، خوش وقتی، زیور، عیش

finery (اسم)
ارایش، زر و زیور، زیور، کارخانه تصفیه فلزات، جامه پر زرق و برق

پیشنهاد کاربران

زیور واژه پارسی هست چرا برابر پارسی دارد؟
زیور
زیور = زی ور = دارنده زینت و زیبایی
واژه ای فارسی هست و بالا به اشتباه نوشته برابر پارسی، لطفا اصلاح کنید
حلیت
زیب . . .
اسم من هم زیور هست به معنی زیورالات، طلا یا هر چیزی که با آن خود را آراسته کنند
اسم من هم زیور هست بیشتر به معنی زیورآلات ، طلا و آرایش
آذین، آرایش، پیرایش، پیرایه، تزیین، زیب، زینت
تجمل، آذین، آرایش، پیرایش، پیرایه، تزیین، زیب، زینت
بهترین طلا و مادر دنیا
تجمل

بپرس