زینت دادن


    adorn
    array
    to decorate or ornament

مترادف ها

trim (فعل)
درست کردن، اراستن، زینت دادن، چیدن، تراشیدن، سرشاخه زدن، پیراستن

adorn (فعل)
اراستن، زیبا کردن، ارایش کردن، قشنگ کردن، ارایش دادن، زینت دادن، مزین ساختن، با زر و زیور اراستن

embellish (فعل)
زیبا کردن، ارایش کردن، ارایش دادن، زینت دادن، پیراستن

bedeck (فعل)
اراستن، ارایش کردن، زینت دادن

overset (فعل)
زینت دادن، بر هم زدن، شلوغ کردن، زیاد بار کردن، واژگون ساختن، سرنگون کردن، مضمحل کردن

پیشنهاد کاربران

زَت
نگارین کردن. [ ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) زینت کردن. ( ناظم الاطباء ) . نگار کردن.
افرندیدن، زیبیدن، آراستن، آرایش، بزک، تزیین
ارایش