زیربنا

/zirbanA/

    infrastructure
    substratum
    substructure
    carcass
    nitty-gritty
    basis

مترادف ها

infrastructure (اسم)
پیدایش، شالوده، سازمان، زیر سازی، زیر بنا

substructure (اسم)
زیر سازی، زیر بنا، زیرساخت، زیر ساختمان

substruction (اسم)
زیر سازی، زیر بنا، زیرساخت، زیر ساختمان

پیشنهاد کاربران

شالوده
Floored - area
سنگپایه ( در بسیاری باره ها )
نمونه:
هنگامی که نخستین سنگپایه های هستی جانداران ( گیاهان و جانوران ) با پیدایش �اسیدهای امینه� و انباشتگی گام بگام آن ها در اقیانوس های گرم نخستین که شاید ده ها میلیون سال بدرازا کشیده باشد، کالبدی راستین یافت . . .
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2014/09/blog - post_65. html

پایه و اساس
زیربنا:اساس، مبنا
مثال:امروزه زیربنای توسعه اقتصادی براساس سیستم حمل و نقل و ارتباطات مناسب آن شک میگیرد
روشنگر، مبین، تبیین کننده
ریشه و اصل یک موضوع
قسمتی از جایی که یک بنایی در آن واقع شده
زیر بنا : فضایی که سقف دارد . ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )

بپرس