زیر چیزی زدن


    repudiate

پیشنهاد کاربران

زیر چیزی زدن:[مجازی]۱ - آن را انکار کردن ( وقتی از علی پرسیدم زیرش زد و گفت من این حرف را نزدم ) ۲ - از تعهدی سرپیچی کردن ( آدم نباید زیر قولش بزند ) ۳ - عملی ( مانند: خنده؛ گریه. . . ) را ناگهان شروع کردن. ( تا این را گفتم زد زیر خنده ) .
( صدری افشار، غلامحسین و همکاران، فرهنگ فارسی معاصر )
go back on
go back on ( one's ) pledge/ word / promise
زیر چیزی زدن : [عامیانه، کنایه ] حاشا کردن، انکار کردن.

بپرس