زیر سازی

/zirsAzi/

    substructure
    foundation
    substructure
    road-bed
    foundation (work)
    core

مترادف ها

infrastructure (اسم)
پیدایش، شالوده، سازمان، زیر سازی، زیر بنا

cushion (اسم)
پشتی، متکا، چنبره، کوسن، زیر سازی، مخده

substructure (اسم)
زیر سازی، زیر بنا، زیرساخت، زیر ساختمان

substruction (اسم)
زیر سازی، زیر بنا، زیرساخت، زیر ساختمان

پیشنهاد کاربران

زیرسازی ؛ مقابل روسازی. عمل ساختن قسمت تحتانی در بعضی کارها چون اسفالت خیابانها و جاده و غیره. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . ساختن قسمتهای زیرین جاده. ( فرهنگ فارسی معین ) .