زیر بار چیزی نرفتنto be intolerant of somethingevadeزیر بار رفتنbrookزیر بار سنگینoverladenزیر بار قرار دادنoverburdenزیر بار مسئولیت قرار دادنweightزیر بار منتbeholdenزیر بار منت بودنdebtزیر بار نرفتنresistزیر بار نروresister
زیربار؛ مضطرب و پریشان و متحیر و متحمل مخارج بسیار و تحمل کاری بطور ظلم و ستم و مشقت. ( از ناظم الاطباء ) .زیر حرف زورزیر بار نرفت:زیر حرف زور نرفت، حرف زور را نپذیرفت+ عکس و لینک