زیر بار چیزی نرفتنto be intolerant of somethingevadeزیر بار رفتنbrookزیر بار سنگینoverladenزیر بار قرار دادنoverburdenزیر بار مسئولیت قرار دادنweightزیر بار منتbeholdenزیر بار منت بودنdebtزیر بار نرفتنresistزیر بار نروresister