بررسیِ واژگانِ "دیپ، دیفتن/دیب - ، زیفتن/زیب - ، دیبا، زیبا و. . . ": در زبانِ سانسکریت "دیپ:dīp" به معنایِ "درخشیدن، برازیدن، برق زدن، نورانی بودن/شدن، روشن شدن/کردن، برافروختن، درخشه افکندن، شعله افکندن" بوده است. همچنین "دیپَ:dīpa" به معنای "روشنایی، درخشش، برازه، فروزه، پرتو، نور، چراغ، مشعل و. . . " بوده است. ... [مشاهده متن کامل]
ریشه هایِ اوستایی - سانسکریتی که به " - پ:p - " می انجامند، در زبانِ پارسیِ میانه - نو می توانند فعلهایِ انجامیده به " - فتَن" با بُن کُنونیِ انجامیده به " - ب" بسازند. ( در این باره به زیرواژه "بررسی اواشناختی زبانهای باستانی ایرانی" در همین تارنما بروید و پیامِ شماره 9 را بخوانید. ) از اینرو، "دیپ" به ریختِ "دیفتن/دیب - " در زبانِ پارسیِ میانه - نو آمدنی است. همچنین واژه یِ "دیبا" برآمده از بُن کُنونیِ "دیب" و پسوندِ " - آ" آمدنی است که ریختِ کهن ترِ این پسوند " - آگ" بوده است ( ="دیبآگ" ) . همچنین واژگان "زیفتن/زیب - " و"زیبا ( زیبآگ ) " در پیِ دگرگونیِ آواییِ رواگمندِ "د/ز" یک به یک با واژگانِ نامبرده یِ بالا همبسته و همریشه هستند. . . . . . . پَسگشت: رویبرگ 259 از نبیگ "فرهنگ سَنسکریت - فارسی" ( جلالی نائینی )
زیب : زینت نیکویی
زیب: بُن اکنون است از " زیبیدن ، در معنی زیبایی و آراستگی و از ریشه کهن زی. ( ( به چشمش همان خاک و هم سیم و زر کریمی بدو یافته زیب و فر. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 221. )