زیان

/ziyAn/

    loss
    detriment
    injury
    damage
    disservice
    harm
    punishment
    toll
    violence
    downside

فارسی به انگلیسی

زیان اور
prejudicial, injurious, noxious, injurious

زیان بخش
disadvantageous, harmful, injurious, malignant, prejudicial, bad, baleful, counterproductive, deleterrious, detrimental, evil, hurtful, malign, noxious, unhealthy, unwholesome

زیان بخش برای سلامتی
noisome

زیان بخشی
malignity

زیان دیدن
to incur (or sustain) a loss, to be injured

زیان دیده
injured, hurt, who has incurred a loss

زیان رساندن
harm

زیان رساندن به
to cause to sustain a loss, to injure, to be prejudicial to

زیان مند
hurtful

زیان کردن یا زیان بردن
to sustain a loss

مترادف ها

loss (اسم)
گمراهی، ضلالت، عدم، فقدان، خسارت، زیان، ضرر، خدشه، خسران، مرگ، اتلاف، باخت، خسار

evil (اسم)
زیان، ضرر، بدی

forfeiture (اسم)
فقدان، زیان، ضرر، جریمه، از دست دادگی

hurt (اسم)
ازار، صدمه، زیان، ضرر، اسیب

damage (اسم)
گزنده، خسارت، خرابی، زیان، ضرر، اسیب، خدشه، خلل، خسران

ill (اسم)
زیان

harm (اسم)
اذیت، صدمه، خسارت، زیان، ضرر، اسیب، خسران، گزند

wash out (اسم)
زیان

drawback (اسم)
مانع، علت، اشکال، زیان، بی فایدگی

disadvantage (اسم)
اشکال، زیان، ضرر، وضع نامساعد، بی فایدگی

disservice (اسم)
ازار، صدمه، زیان، بدی، بدخدمتی

detriment (اسم)
خسارت، زیان، ضرر، گزند

incommodity (اسم)
ناراحتی، ناجوری، زیان، نارضایتی

forfeit (اسم)
زیان، جریمه

scathe (اسم)
صدمه، خسارت، زیان

پیشنهاد کاربران

واژه ای به نام "اَبیس" هست، که "اَ" نخست آن برابر "بی" امروزی است. پس این واژه برابر "بی بیس" است که برابر "بی زیان" است.
بنابراین زیان=بیس.
واژه سازی اش دیگر با شما ( اگرچه بیهوده است! )
بدرود!
ناراحتی ناجو ری زیان نارضایتی
" زیان" از فعل زیستن اشتقاق شده.
از دست رفتن منابع بدون کسب منفعت می باشد
آسیب، اضرار، تغابن، خسارت، خسران، صدمه، ضرر، غبن، فسوس، گزند، لطمه، مضرت

زیان: [اصطلاح حقوق]در معنی ضرر به کار می رود
لطمه
خسران
ضر

بپرس